عزیزم ربطی نداره
عمم صحیح و سالم سر زندگیش از فامیلا شوهرش ک میخواسته دخترشو بده شوهر عمم
اب دعا نجس ریخته تو حیاط خونشون عمم اعتقاد نداشته و نمیدونسته
رفته پیش کسی ک اینکارش قشنگ بهش گف کار کی بوده
عمم من خودم یکبار دیدمش یهو وسط جمع مث تشنج و هق هق گریه میفتاد حس میکردم الانه چیزیش بشه خیلی عذاب کشید خیلی
بیچاره خیلی مهربونه ازارش ب مورچا نمیرسه این بلا سرش اوردن انقدر خرج کرد تا برگرده ب حالت قبل