واسه من پیش اومده
چند سال پیش یه کاغذ ک یادم نیست چی بود و خیلی مهم بود شوهرم بهم داد گذاشتم تو پاتختیه کنار تخت با خودم گفتم بعدا بر میدارم ک یادم رفتو و برنداشتم بعده چند روز شوهرم اومد گفت کاغذو بده
پاتختیو نگاه کردم نبود کل خونه رو گشتم نبود سرش یه دعوایی بینمون شد و بهم گفت تو گیجی و ..
بعده یه ماه داشتم تمیز میکردم خونه رو کشوی پاتختیو کلا در آوردم دیدم رفته زیر کشو