خیلی خیلی بدبین شدم . به علم و اصالت و وجدانشون شک دارم.
با هر کدومشون که روبرو میشم فکر میکنم دروغگو و نادونه و تاثیری نداره.
خیلی نیاز به درمان دارم و این عدم اعتماد باعث شده اقدام نکنم و روز به روز وضع روانی و جسمانیم بدتر بشه.
باعث و بانی این احساسهای منفی هم اتفاقاتیه که در طول مدت بیماری یکی از نزدیکانم به وقوع پیوست. وچند نفر فوت کردن ..... تشخیص های اشتباه، داروهای غلط، بستری های بی دلیل ، هزینه های هنگفت. طوری که به جای دقت و حل مشکل ، برای همدیگه نون درست میکردن. شاید منظورمو متوجه نشید. مثال میزنم : مثلا تا وارد مطب میشدیم بدون معاینه دقیق مینوشت : آزمایش خون. ..... فقط دکتر فلانی
سونوگرافی.......فقط دکتر فلانی
کوفت و زهرمار........فقط فلانی (باعرض پوزش )
حالا ما یک پرونده پت و پهن زیر بغل داریم که همه اون آزمایشها با تاریخ جدید داخلشه. و جناب دکتر اصلا نگاهشون نمکین . با تشر و کنایه تاکید میکنه که حتما حتما باید اونهارو انجام بدیم وگرنه تشخیص غیرممکنه. مجبوری هزینه اضافه کنی. بعد که اقدام میکنی به تشابه اسمها یا رفتارها یا نسخه های مراجعین شک میکنی و ای دل غافل. ... یا برادرشه. ..یا خواهرشه. ...یا فامیلشه یا .....