من قهرم
حالم بد بود سرماخورده بودم اصلا پسرمو نگه نمیداشت تا استراحت کنم. گفتم تو رو هدا یکم سرگرمش کن من قرص خوردم نیم ساعت بخوابم . گفت باشه.بعد هعی میومد بالا سرم پاشو پسرمون
صدات میزنه . پاشو پسر جیش داره😨 بعد خودش پاشد رفت دوش بگیره داشت اصلاح می کرد با ماشین یا قیچی زده بود وسط موهای پسرمو چیده بود !!!اینو بگم که پسرم موهاش فرفریه من دوس دارم بلند بشن اونم دید من گیجم زد ر....د تو موهاش . یعنی الان وسط موهاش و جلوش کوتاه بلنده انگار با چاقو موهاشو بریدن ! پشتش بلندتره
منم عصبانی شدم گفتم یه ذره من نباید مریض شم حق ندارم استراحت کنم تو میزنی خرابکاری می کنی . با بچه اینکارا رو می کنی . بعد دوباره با قبچی افتاد دنبال بچه که بیا کوتاه کنم
😠اونم فرار کرد .گفتم گیر عجب کسی افتادیم ها
اونم قاطی کرد گفت میتونی گیر نیفتی من مجبورت نکردم . گفتم گیرافتادم دیگه...
خلاصه بعدشم سر اتو کردن لباسا بحثمون شد و در آخر گفت که همه کارارو من باید بکنم فقط مونده بچه بیارم !!!خیلی ناراحت شدم خیلی . تمام کارای خونه با منه . دست به هیچی نمیزنه . فقط گاهی لباسای خودشو اتو می کنه . همین
خیلی ناراحت شدم .سه روزه حرف نزدیمم
موهای پسر طفلکمم همونطور ناجور مونده نمیدونم چیکار کنم