عاشقانه امروز ما این بود که صبح پسرمو برد مهد هر روز من میبرم نزدیکه پیاده میریم بعدم که آمد از پست بغلم کرد و دستای یخشو زد به تنم.
شوهر منم خدایی بد نیست اصلا ولی خیلیم از این عاشقانه ها نداره.....شایدم داره و چون کوچیکه ب چشم نمیاد زیاد....ولی کلا بیشتر خیلی چیزارو باید بهش بگم تا انجام بده
برام لقمه میگیره آماده میذاره تو یخچال تا صبح که بیدار میشم بخورم.
چون اگه به خودم باشه صبح از گرسنگی میمیرم اما تکون نمی خورم که یه چیزی آماده کنم بخورم
من که دیگه کلا تصمیم گرفتم ازدواج نکنم و برای هیچ مردی ارزش قایل نشم الکی میان با احساسات ادم بازی می کنن و می رن همه مثل همن
از جمله کارهای عاشقانه ما که اگه بگم خییلی ببخشید میترسم اه بکشیدو حسودیتون بشه که میدونم درک دارین و حسادت نمیکنین اینه که منو همسرم هروقت دعوا کنیم یا بحثمون بشه حتی اگه بدترین دعواهم باشه و حتی اون مقصر باشه من میرم برا ناز کشی😂😂اصلا اون زنه من مرد😂😂😂همیشه اخر دعوا قول میده از این به بعد اون بیاد نازکشیا ولی لامصب بازم شرایط طوری میشه من میرم 😂
نگین چرا میری که عادتم شده
اووم اگه بازم از عشق بازیامون بگم اینه که از حولش استفاده میکنم با اینکه اصلا استفاده نمیکنه سکته میکنه 😂
و رو کتش که صاف رو مبل میزاره از قصد میشینم تا یاد بگیره اویز کنه..😂و نمیزارم رو مبل بخوابه چون کثیف میشه و بعد خودم میرم همونجا میخوابم😂😂الانم فهمیده میگه نمیخوابم چون جای توئه😂😂عاشقانه واقعی هم داریم و نمیگم که اگه یکی نداشت به دلش نمونه🙃
خوشبحالتووووون☹☹☹
عجب تاپیکی....
خاطرات دوست پسر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا میخاین اینقدر دوست پسر رو رواج بدین؟؟؟؟؟
بابا بخدا گناهه
شما مگه مسلمون نیستین
دوست پسر دیگه چه صیغه ایه
اگه قصد ازدواچه که میاد خواستگاری و زیره نظر خانواده ها با هم اشنا میشن
عجب دوره زمونه ای شده
تازه بیاین خاطراتتون رو هم بگین تا دخترایی که پاک هستن بگن نکنه ما یه چیزی کم داریم که دوست پسر نداریم؟؟؟؟
مخالفی ریپلای نکن
