تو آشپزخونه بودم تلفن زنگ زد مامانم بود این گوشی برداشت شروع به حرف زدن کرد نگو درهمون حین شلوارشم درمیاره گزارش آنلاین به مادرم میداد که دارم میرم دستشویی گوشی از دستش افتاد.حالا تا خونه لوله کش بود هی میگفت ببخشید معذرت میخوام یارو فک میکرد چقد آقاست همین که رفت شروع کرده رقصیدن میگه شاباش شاباش
تکرار همه چیز در این دنیا ملال آور است.امایاد تو مانند نفس تضمین زندگیست..