2777
2789
عنوان

امشب سالگرد ازدواجمونه ولی...

| مشاهده متن کامل بحث + 974 بازدید | 49 پست
خب باشه ما هم هفته اي چهار پنج شب رابطه داريم اما تنوع تو رابطه خيلي خوبه مخصوصا براي شباي خاص خاطره ...


چقد شماها برنامه دارید ما ده روز یباره...البته من دوست دارما ولی شوهرم میگم ضعیف میشم بیشتر باشه جونم میره...گرمی و اینا هم دادم فایده نداره..دیگه منم مثه خودش سرد شدم حوصله ..... و ندارم

میشه یه صلوات برای رفع گرفتاری ام بفرستید

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چقد شماها برنامه دارید ما ده روز یباره...البته من دوست دارما ولی شوهرم میگم ضعیف میشم بیشتر باشه جون ...

ببين اينكه ضعيف ميشن بستگي به تغذيه و خوابشون داره

يه وقتايي هم ممكنه شغل همسرت خيلي استرس زا باشه يا اينكه يه برهه اي ممكنه تو استرس اقتصاديو اين چيزا باشه طبيعيه اما به صورت كلي اگه ماهي بهش هر هفته بدي غذاي گوشتي بدي شير موز معجون اين طوري ضعيف نميشه كه

ما شب هايي كه رابطه داريم صبحش يه قاشق تركيب عسل ژل رويال  با هفت تا سياه دونه ميخوريم 

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
منظورش این لباسای پرستاری و پلیسو و...تز این جور چیزاس😁

😁😁😁 و غيره 

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792