منم اولا اینجوری بودم ها , فکرکن واسه مادرشوهر و خواهرشوهر و جاری میاوردم خب... دیگ فکرش بکن هیچ فرقی هم نمیزاشتم بینشون... چون زیاد میرفتم مسافرت ,
بعد دیدم خواهرشوهرم ک میرفت هیچی نمی اورد ,یا فقط واسه مادرش میاورد ,جارییم ناگفته نباشه یبار آورد واسم... مادرش ک هیچی...
خلاصه گفتم مگه من دیونم هی بیارم , ک دیگه مثل خودشون شدم...
هرجا برم هیچی نمیارم ,چون میگم مثلا سالی ۴ بار میری مسافرت قرار نیست ک همش بیاری ... ادم خسته میشه...
دیگ فقط میرم کربلا واسشون سوغاتی میارم همین اونم درحد یه روسری ... همین ... شوهرمم ک من نخرم حتی اسمم نمیاره ,هرچی من بگم همونه خداروشکر... چون چندبار گفتم دیدی واسمون چیزی نیاوردن فقط من میارم ..دیگ طرف منه