دیده نمیشن،چون ما نمیخوایم ببینیمشون. کسی که کوره،ممکنه بینا بشه،اما کسی که نمیخواد ببینه... حتی نگرانیم با فکر کردن به زندگیشون،یه وقت مشکلاتشون به ما سرایت کنه. پس جشممون رو میبندیم و زیر لب خدا رو شکر میکنیم که خونواده خودمون سالمه و از این چیزها،دوره.
میتونم درک کنم که مادر این خونواده،چرا ممکنه به تن فروشی رو بیاره.به نظر من،شاید تو این شرایط،تن فروشی ،شرافتمندانه ترین کاری باشه که ممکنه یه مادر انجام بده. به قول دوستمون تو همین تامیک،لااقل از جسم و آبروی خودش مایه میذاره،نه از مال و اموال دیگران