من نمره الف بودم چون رشتمو دوس داشتم
یکی از بچه ها با من خیلی لج بود
چون دوستای زیادی داشتم و استادا هم دل به دلم میدادن
ی روز واسه بررسی رفته بودیم ی جای خیلی دور افتاده
بعد این همکلاسی ما قاطی کرده بود تو گرما دیدیم داره خاک می ریزه تو سرش و به استادمون فحش میده بعد شروع کرد به من فحش دادن
چندتا از پسرای کلاس هر کاری کردن نتونستن جلوشا بگیرن