2777
2789
عنوان

خوابگاهیا و کسایی که توی خوابگاه بودن.....

| مشاهده متن کامل بحث + 13560 بازدید | 168 پست

ی بار تو خوابگاه بودیم نصف شب یهو ی صدای بلندی اومدگرومپ🤤

یکی از بچه ها از تخت طبقه بالا افتاد🤣🤣🤣🤣

ی شب من خواب دیدم توخوابگاه دارم توآتیش میسوزم وهیشگی ب دادم نمیرسه

بیدارشدم دیدم دختره تخت پایینی سردش شده شوفاژو گذاشته روی آخرین حد گرما😫😫😫😫😫

منم تخت بالا بودم هرچی حرارت بود میزد زیر من بیچاره

یبار هم تلویزیون بلوک ما خراب بود موندیم تو یه بلوک دیگ یهو ساعت یازده در بلوک ها رو بستن. از پنجره آشپزخونه همکف فرار کردیم به دوستم زنگ زدم که بیاد پنجره اتاق خودمون ک اونم همکف بود رو باز کنه . ماشین حراست هم داشت دور میزد ما رو دید اما نتونست بشناسه.  خلاصه تا خاست بیاد سراغمون رفتیم تو اتاق. از فرداش همه ی بالکن ها و پنجره آشپزخونه ها رو گرفتن😁

توجه توجه بزودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود...  درخواست دوستی از آقا پذیرفته نمیشه با تشکر 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بعد ساعت خاموشی دور هم جمع میشدیم فیلم ترسناک میدیدیم  بعدش حتی میترسیدم از راهرو رد شم خخخ

ما يه شب تو سالن تلويزيون از اين سي دي من اورده بوديم غرور تعصبو بدون سانسور ديديم، 

او رفته...ومن مانده ام کافیست؟یا که بیشتر شرح دهم دلیل دیوانگی ام را؟

یه شب هم دیر وقت بود رفتم سرویس بهداشتی

دیدم پای دونفر با هم تو حموم مشخصه. یهو شلوار یکیشون افتاد.‌اخه حموم و دستشویی روبروی هم بودن از زیر در دیده میشد. منم سریعععع بدو بدو پریدم تو اتاق به دوستم خبر بدم.‌😎

غیب شدن

نمیدوستم ابله ها چکار میکردن😑

هیچوقت نفهمیدم تو چطور وقت کردی منو این همه وابسته خودت بکنی :)

من یه شب دو خوابگاه دانشگاه خواب مار دیدم چنان جیغ میکشبدم که تمام سه طبقه ریختن بالا . بیدار شده بودم اما چشمم خواب بود انگار چون مارو میدیدم. هم بچه هارو هم سرپرستو که میگفت سوسکه چیه چیه اما مارو هم میدیدم تو رختخوابم. و مدام با جیغ های وحشتناک فقط میپریدم روی تخت. اونم تخت بالا. 

یع عده گفتن جن اومده یه عده گفتن پسر اومده 

خلاصه یهو بیدار شدم یعنی هوشم اومد سرجاش و نشستم. سرپرستمون میخاست کلمو بکنه. فرداش امتحان ترم شیمی داشتم که حذف کردم. هم اتاقیامم دوتاشون خذف کردن خیلیا اون شب تا صبح نخوابیدن و فرداش خذف کردن.

دوستم از خواب پریده بود سرش خورده بود به تخت پیشونیش خذاشاهده پنج سانت ورم کرده بود. فرداش بیحال بودیم رفتیم دکتر فشار دوستمو گرفت گفت هفته خیلی پایینه برو رو تخت دراز بکش پرستار سرم بزنه بهت

فشار منو گرفت کپ کرد گفت چجوری راه اومدی پرستاااااااار بیا اینو ببر رو تخت فشارش پنجه 😁

سوار گمشده را از میان راه گرفتی... چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی  که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربانتر از اویی...که حر بدشده را هم تو درپناه گرفتی چنان به سینه فشردی مراکه جزتو اگر بود...حسین فاطمه!میگفتم اشتباه گرفتی

یه مدت یه لباس شویی داشتم که البته بعدا بهداشت گیر داد بردنش. یکی از دخترا ک باهاش لج بودیم داشت لباس می شست رفتیم تخم مرغ شکستیم ت لباساش. یبار هم تو اتاق دوستم که دو نفره بود و اتفاقا اون روز تنها بود یواشکی سیگار کشیدیم بعد در بالکن رو باز گذاشتیم بو بره خودمون هم جیم شدیم

توجه توجه بزودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود...  درخواست دوستی از آقا پذیرفته نمیشه با تشکر 

ولي خوابگاه ما عالي بود ، ما هم بالكن داشتيم طبقه اول من ميرفتم ساختمون ديگه خوابگاه كه تو محوطه بود دوادزه كه درو قفل ميكردن ميومد از پنجره بيرون ميرفتم دم بالكن خودمون درو باز ميكردن، بالكنمون در اصل همسطح زمين بود فقط يه فضاي اختصاصي بود در اصل، ناظما هم ميدونستن ميگفتيم بهشون ولي هيچ وقت مشكلي نداشتيم

او رفته...ومن مانده ام کافیست؟یا که بیشتر شرح دهم دلیل دیوانگی ام را؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792