دوسه بار برگشته گفته بری خونه ی بابات قدر اینجارو میدونی
ی بارم گفت اونایی ک ندارن ی چی میخرن هی میگن و میخان همه بفهمن
خودشونو پولدار با کلاس و پاک میدونن ولی همش دل میشکونن
خداشاهده اینجوری نیست بابام اندازه ی خانوادش داره این همه منو فرستاد دانشگاه جشن عقد تو تالار واسم گرفت
این حرفاش مونده رو دلم منتظرم ی بار دگ بگه تا جوابشو بدم