اوه چه وحشتناک😐 براشون قصه نمیگی
یه وقت افسرده نشن
زمان ما که از این قرتی بازی ها مد نبود، صدای ماشین اشغالی میومد، جفت میکردیم
میرفتیم یه گوشه نفس مون در نمیومد که ما رو ندن عمو اشغالی ببره!😐
یه انباری گوشه حیاط داشتیم، موش داشت، زندانی مون میکردن اونجا چند دقیقه ای
دیگه از کفگیر و کمربند که نگم برات
خیلی هم جدی😢