من دیروز ظهر بی بی زدم نواری بعد دو ساعت هاله انداخت الان عکسلشونو میزارم
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
فقط پنج دقیقه اول مهمه. اینکه بعد از اون هاله بیفته مهم نیس. حالا اونی ک گذاشتی گفتی بلافاصله خاله انداخته احتمالن مثبت باشه . ولی چون زیاد پررنگ نیس درصدی خطا هم داره . پس اولین کاری که میکنی اینه که چارپنج روز صبرکن و دیگه هم بیبی چک نزن . بعد برو ازمایش خون . همین .
چیزی که فراوان است اینجا تنهاییِ بی دریغِ من است....
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
پرولاکتینم بالا بود مشکل دیگه ای نداشتیم سه ماه بود قرص یخوردم برای پرولاکتین این ماه رفع شده
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
مبارکه دعاکن منم زودمامان بشم منم بیبی مدیکوربرام منفی بود بقیه هاله بدش+حامله بودم البته رفتم مسافر ...
وای راس میگی از یه طرف خوشحال شدم مدیکورت منفی بوده ولی ناراحت بخاطر سقطط ان شااالله اینبار بسلامتی
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
فقط پنج دقیقه اول مهمه. اینکه بعد از اون هاله بیفته مهم نیس. حالا اونی ک گذاشتی گفتی بلا ...
اره همون 5 دیقه هاله بودولی مشخص بود انقد کم نبودکه دیده نشه
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
باورت میش من بیبیم بد ی ساعت اولیه هاله انداخت وبارداربودم بد ی ساعت ی هاله کمرنگ انداخت اونم وقتی خ ...
وای کاش منم مثل تو باشم خواهر
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن