بچه ها هر كسي تجربه داره ماه نه ممنون ميشم از تجربياتش بگه
خوابش درداش حالت تهوع درداي قبل از شروع زايمانش خلاصه هرچي مي تونيد
منم ماه اخرم اگه خدا بخواد
خدابیش رویایی بود.بهترین روزای عمرم..از یاد اوریش نفسم از شادی بند میاد .ماه اخر واقعا سنگین بودم و خوابم خیلی بد بود
توی خوابیدن خیلی اذیت میشم هی این پهلو ب اون پهلو باید بشم استرس زایمان هم دارم
من ديگه دارم جون ميكنم شنيده بودم ميگن سخته ولي بعضي وقتا واقعا كلافه كنندست
من خيلي بهم سخت گذشت ماه اخر ..تا ماه ٨.٥ سر كار مي رفتم و حالم خوب بود ..ولي ٤ هفته ي اخر وحشتناك اذست شدم..فشار خون بالا ..دفع پروتيين ..ورم..درد لگن ...دخترم هم بريچ بود نمي تونستم نفس بكشم..اخرهفته ي ٣٨ سزارين كردم ..خدا رو شكر تموم شد ..
به سختی
منم دوروزه ک درد کشاله ران گرفتم
جوری دیشب گریه کردم
نکنه واسه منم دیگه سختیش شروع شده تااخر
تهوع که دیگه نداشتم بجز خیلی خیلی موارد نادر.
وقتی که زیاد رو پاهام وایمیستادم درد پا میشدم چون شکمم دیگه بزرگ شده بود.خوابم هم راحت بود مشکلی نداشتم.فقط میخاسم زود وقت زایمانم برسه
قبل از زایمان هیچ دردی نداشتم فقط یهو کیسه ابم پاره شد صبحش رفتیم بیمارستان سرم زدن تاشب فقط ۴ سانت شد که اخرشم سز شدم.
من تو ماه نهم از روی شکمم تا انگشتای پام پر از دونه های قرمز شده بود و خییییلی خارش داشت.
بچه ها از درداتون ميگيد
خیلی سخته
اما شیرینه
مث لحظات آخر قبل از سال تحویل عیدا س
هم خسته و کلافه ای هم لذتبخشه
من ماه اخر رفتم خونه مامانم که تنها نباشم شهرم صبح زود میره دیر وقت میاد هفته های اخر زیر دلم و کمرم خیلی درد داشتم دکتر ۷ تیر تاریخ زایمانمو داده بود از اول تیر گفته بود حاضر باشم برا زایمان دیگه خسته شده بودم خونه مامانم ۴تیر رفتم خونه خودم گفتم فردا باز برم خونه مامانم دلم برا خونم تنگ شده بود فرداش ساعت ۶صبح شوهرم داشت میرفت سر کار کیسه ابم پاره شد اگه یکم دیر تر میشد تنها بودم خونه خخخخ شانسم گرفت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
