منم دورم دلم خونمونو میخواد دوست دارم گریه کنممممممم
منم ۷ ماه اومدم پاکدشت.خونهرخودمون انزلی بود و بخاطر کا ر آقا اومدیم دوماه آخر بارداریم اینجا بودم و مامانم چون سرکار میرفت نتونست بیاد هرچند که زایمانم زودتر از موعد هم شده بود.مادر شوهرم هی تیکه مینداخت که مامانت چرا نیومده.دوماه آخر با اینکه خیلی سنگین شده بودم اما کارا مو خودم میکردم.خیلی گریه میکردم الانم با دوتا بجه بدون وسیله سخته بر هی سر بزنم.
اگه شوهراتون اخلاقاشون خوب باشه طوری نیس ن مث منه خدازده
منم از تهران اومدم بندرعباس از خانوادم هزاروچهارصد کیلومتر دورشدم و واقعن سخته😭😭
من راه دورم دو روز راهه تا خونمون تازه خانواده شوهرمم نیستن تو شهری که هستیم ولی عادت کردم عزیزم. دوری این چیزا نیست دوری واقعی دور از جون وقتیه عزیزان ادم فوت کنن.
من‌کرج‌خانوادم‌تهران.۱.سال‌عروسی‌‌کردم‌واقعاخیلی‌سخته
اوه شماها خودتون نابود کردین دیگه این حرفا چیه خداروشکر عصر ارتباطاته گریه نداره دیگه. ملت خارج از کشورن این کارا نمیکنن. ببینید تو شرایط فعلی چه کار مثبتی میتونید انجام بدید مثل ورزشی کلاسی چیزی.
منم از گرگان اومدم شهر قدس.دوست دارم برگردم شهر خودم از محل زندگیم متنفرم
گرگان که می رم اگه دو ماهم نیام خونم دلم تنگ نمی شه.همیشه با گریه برمی گردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
