باروری جزء اصلی برای بقای یک گونه بوده و به معنای توانایی یا قابلیت طبیعی برای داشتن فرزند بوده که به شدت وابسته به سن میباشد، اوج باروری در زنان در اوایل 20 سالگی رخ میدهد و در دهههای سوم و چهارم زندگی رو به کاهش میگذارد (کاهش شدید پس از 30 سالگی). باروری پدیدهای پیچیده است که عوامل بیولوژیکی، ژنتیکی، فیزیولوژیکی، تا حدودی عوامل رفتاری و تغذیه در ظرفیت تولیدمثلی و موفقیت آن دخالت دارند، همچنین باروری یا علم تولیدمثل یکی از زمینههای جذاب در پژوهشهای پزشکی محسوب میگردد.
جدول زمانی باروری در زنان بسیار پیچیده است. هنگامیکه نوزادی با جنسیت دختر متولد میشود، تمامی تخمکها را به همراه دارد و تنها 400-500 تخمک به مرحله تخمکگذاری میرسند در نتیجه یک رویکرد چند جانبه و همکاری بین علوم مختلف و بین رشتهای مانند جمعیتشناسی تکاملی برای درک آن مورد نیاز است.
تخمدان به عنوان اندام تولیدکننده تخمک و تنظیمکننده ترشح هورمونهای مورد نیاز، یک عضو بسیار مهم در سیستم تولیدمثلی زنان محسوب میگردد، به علاوه اینکه تخمکگذاری یک جزء ضروری از فرآیند تولیدمثل در پستانداران میباشد و پتانسیل باروری زنان توسط دو عامل کلیدی کیفیت و کمیت تخمک اداره میگردد. در انسان و در طول سالهای باروری یک زن، تنها تعداد کمی از تخمکهای بالغ رهاسازی میگردند.
تخمکگذاری در سه دوره اتفاق میافتد که عبارتاند از فاز فولیکولار، تخمکگذاری و فاز لوتئال. مرحله فولیکولی تحت کنترل هورمون استروژن میباشد در حالی که در فاز لوتئال، هورمون جنسی پروژسترون غالب است.
چرخه قاعدگی به دو بخش مجزای فولیکولوژنز و تشکیل جسم زرد تقسیم میگردد. در مرحله رهاسازی تخمک در بافت نرمال تخمدان گسستگی ایجاد میگردد تا به تخمک بالغ اجازه خروج داده شود. تئوریهای اولیه بر این باور بودند که افزایش فشار داخل فولیکولی باعث این گسست میگردد، امروزه میدانیم که التهاب ناشی از تحریک گنادوتروپین نقش فیزیولوژیک در سست شدن دیواره فولیکول و رویداد گسست ایفا میکند.
امروزه نقش مرکزی تنظیمی هورمون استروژن در تمایلات جنسی جنس ماده روشن گردیده است. استروژن تاثیر مستقیم بر نورونهای هیپوتالاموس در سطح هیپرکیاسماتیک به خصوص هستههای پاراونتریکولار، ونترومدیال، نواحی قشری، هیپوکامپ، هستههای مرکزی آمیگدال و هستههای پدانکالوپونتین دارد، علاوه بر این از عملکردهای محیطی استروژن بر تمایلات جنسی جنس ماده میتوان به اثرات تغذیهای واژن و همچنین حساسیت پوستی اشاره نمود. از دیگر اهمیتهای این هورمون خصوصا در جنس ماده تنظیم میزان کلسترول و متابولیسم اسیدهای صفراوی در کبد میباشد.