پریروز چهلمه مادربزرگ شوهرخواهرشوهرم بود😐😑
مجبوربودیم بریم پدرشوهرومادرشوهرمم طبق معمول همیشگی اومدن باهامون.
ظهررفتیم وشب هم برگشتیم. جاده هاش کلا باریک وبدون خط کشی دوطرفه وتک باند وپرازگردنه ودره بود خیییییلی ترسناک بود وحشتناک بود.
زمان برگشتمون ساعتای هشت ونیم نه بود جاده هم یه پیچ گندی داشت وتارییییک هم بود شوهرم خیلی یواش رفت سرعت شصت هفتاد یهودیدیم یاخدااا
دوتاماشین خوردن به هم هیچ کس هم نبود دوروبرشون اولش ترسیدیم که..