2777
2789

ناموسا😐

حضرت عباسی😁

منظورت ازاین تیکه هاس یااز اون تیکه ها🤣

خدایاخودت حافظ نی نیم باش میدونی که چقدر تااینجاسختی کشیدم  پسرنازم برای لمس دستات لحظه شماری میکنم😍انشالله همه منتظرا بزودی دلشون شادشه🌹

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تیکه نه ولی یه حرکتی دیدم بعد چند ماه هنوز تو ذهنمه 😂😂 

از دور یه پسره زل زد بهم با دوستش و خواست شماره بده هی چند خیابون دنبالم اومد آخرش دید پا نمیدم لج کرد و از کنارم رد شد و سرشو خم کرد رو سرم که بفهمونه چقدر قدم کوتاس و اون بلنده 

راحت نیم متری بلند تر بود 😂😂

۳۰ مهر روز جهانی لکنت زبانه مسخره بازی در نیارینا از همتون انتظار سورپرایز دارم  😂💔

باحال کجا بود 

         اگه گل بودم حالا شبو روز خارم بدون تو بدون تو    جمادی الاول خاص جذاب    😎طُ” ♥️ قَشَنگ تَرین تیترِ زِندِگےِ مَنی ♥️میگن اگه دیدی خدا همه ی در و پنجره هارو بسته گلایه نکن شاید اون بیرون باد و طوفان سختی باشه.و خدا هیچوقت بد بنده هاشو نمیخواد .پس امیدت به خدا باشه❤پسرم❤نا رفیقا از زندگیم حذف میشن 💜💯☝️My Love Is💞 Mehri💞

خاله م‌ توی راه رفتن به مدرسه کتابش تو دستش بود و درس میخووند بعد یه پسره بهش گفت تو اگه درس خوون بودی توی خونه درس میخووندی نه خیابون🤣🤣🤣🤣

خالم خیلی تنبل بود بالاترین نمره ش ۸بود

نمیدونم فازش جی بود تو خیابون کتاب دست میگرفت🤔🤔🤔🤔

راهنمایی بودم کلاسور با یه دست بغل گرفته بودم در مدرسه،پسره رد شد گفت شیرش بده کلاسور شه!!

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...

من مرد هستم . با حال ترین تیکه ای که از دخترها شنیدم :

سه شنبه ( پریروز ) رفتم ایستگاه اتوبوس . روی نیمکت نشستم منتظر اتوبوس .

چند دقیقه بعد 4 تا دختر دبیرستانی اومدن و کنارم نشستن . 

منم با خودم گفتم شاید معذب باشن از جام بلند شدم و رفتم اونطرف تر ایستادم .

یکدفعه یکی از دخترا گفت : آقا ! چرا بلند شدی ؟؟ برق نمی گیرتت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اللهم صل علی فاطمه و ابیها 

يبار با خالمو دختر خالم داشتيم قدم ميزديم يكي گفت اون كفش قرمزه چ جيگره هرستلمون سريع ب كفشمون نگاه كرديم هيچكدوم كفش قرمز نبوديم🤪🤕 كلي بهمون خنديدن😒

گروه آبي وزن شروع ٧٥ ، وزن هدف ٦٥     پيش ب سويه موفقيت😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792