منم از روي اجبار گذاشتمش
كوچكترين صحبتي راجع به مهد نميكنه متاسفانه
وقتي ميخام حرف بزنم باهاش كتكم ميزنه داد ميزنه. عحيب و غريب شده كلا
اصلا گريه نكرد . دو سه روز اول به زور مياوردمش خونه. الان اخلاقش بد شده خيلي
پسرم سه سال و سه ماهشه . تا الانم نگهش داشتن خيلي لطف كردن. اما ديگه سختشونه. بند نميشه توي خونه. همش بايد بازي كني باهاش مامانم از كار و زندگيش افتاده بود ديگه
اونا ميگن اينجا خيلي خوبه. با روانشناس مهد هم صحبت كردم ميگه حدود يك ماه طول ميكشه چون دورو ورش بچه نبوده از هر دو طرفم تك نوه بوده زياد كم توقعيش ميشه
باهاش نقاشی بکش بگو بیا مهد رو با هم نقاشی کنیم
یا عروسک بیار بچین بگو این خانم مربی این پسر من این هم دوستاش حالا بازی کنیم
تا برات به زبون خودش بگه اونجا چهخبره و از چی اذیت شده
بچه این سنی نمی تونه تعریف از محیطی که دیده بکنه. باید توی بازی متوجه بشی
احتمالش هست. همه چي واسه خودش بوده تا الان. شريك نميتونه بشه شايد
متاسفانه حاضر نيست يك كلمه هم از مهد اسم بيارم. خيلي درمونده شدم. من حدود شش ماه تحقيق كردم تا اينجا گذاشتمش.خيلي ناراحتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
