2777
2789

یه روز من داداشم داشتیم تیله بازی میکردیم جرزنی کرد تیله من و داشت منم زدم با قندان سرشو شکستم

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎

ی بار جلو جمع خاله ها و شوهر خاله ها و بچه هاشون گفتم مامان بابام باهم رفته بودن حموم😩😩

آرزو کردم خدا را گوهری/ سالم و زیبا نگارین اختری / بر سرم او ریخت یکدنیا گهر/ داد ما را او ز رحمت دختری 🫀💓 تیکر برای تولد یک سالگی نور زندگیمونه😍

ی بارم تو خاستگاری خواهرم به مادرشوهرش  قند تارف کردم گفت مرسی گفتم تو بچه خرسی

آرزو کردم خدا را گوهری/ سالم و زیبا نگارین اختری / بر سرم او ریخت یکدنیا گهر/ داد ما را او ز رحمت دختری 🫀💓 تیکر برای تولد یک سالگی نور زندگیمونه😍

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ی بار جلو جمع خاله ها و شوهر خاله ها و بچه هاشون گفتم مامان بابام باهم رفته بودن حموم😩😩

😂

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎

من و پسردايي و دخترداييم رفتيم از درخت خونه مادربزرگم كه الوهاش هنوز نرسيده بود دو تا كيسه الو چيديم بعد ترسيديم مامانامون ميان دعوامو ميكنن رفتيم از طبقه بالا خونه مادربزرگم سبد سبد الوها رو پرت كرديم تو باغ

 از زمانی که تو را بین خلایق دیدم مثل یک فاتح مغرور به خود بالیدم

منم بچگیم یه تیله آهنی قاطی تیله هامون بود.برداشتم در رفتم به داداشم نمیدادم که اخرش مامانم داد زد دعوا نکنید منم تیله رو پرت کردم براش که شانس اوردم خورد تو کمرش هرچند همونم خیلی درد گرفت😕

                حس من به نی نی سایت، به ترتیب😉

بچگیم همش باحال بود خیلی بهم خوش گذشت 

خیلی دوست داشتم زودتر بزرگ بشم عروس بشم 

السلام عليك يا صاحب الزمان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف عليه السلام یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی آقا بیا دلم برات لک زده می ترسم روزی بیایی من نباشم این حسرت به دلم بمونه بیا آقا بیا اين عشق آتشين ز دلم پاك نمي شود مجنون به غير خانه عشقش نمي شود بر تخت يوسف كنعان نوشته اند هر يوسفي كه يوسف زهرا نمي شود دل از طلب ندارم تا كام من بر آيد يا جان رسد به جانان يا جان من در آيد آن دوست که دیدنش بیاراید چشم بی دیدنش از گریه نیاساید چشم ما را ز برای دیدنش باید چشم گر دوست نبیند به چه کار آید چشم در تأخیر ظهور نقش نداشته باشیم که اگه نقش داشته باشیم اون دنیا باید جواب منتظرا و خونای به ناحق ریخته شده در اثر تاخیر ظهور رو بدیم اون موقع چه جوابی خواهیم داشت می خوان هر جوری شده اسلام و مسلمون ها رو به فساد بکشن آهای اونایی که منتظر مولایید آقا جز ما شیعه ها کيو داره؟ شما رو به خدا بیایم حداقل ما نمک رو زخم مهدی فاطمه نریزیم یکم حواسمون رو جمع کنيم که امام زمان هر هفته کارنامه اعمال ما رو چک می کنه از دست خودم ناراحتم که اعمالم اصلا در شان یک منتظر نیست کمکم کن کاش می شد منم به دردت میخوردم...کاش منم تو رکابت بپذیری...هر چند دور....هر چند دیر... آقا منو به حرم سبزت بپذير ما باید زمینه ساز ظهور ارباب شویم یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی                    خدایا خدایا شکر واسه اینکه بالاخره مامانم کردی 
بچگیم همش باحال بود خیلی بهم خوش گذشت  خیلی دوست داشتم زودتر بزرگ بشم عروس بشم

😂 

آرزو کردم خدا را گوهری/ سالم و زیبا نگارین اختری / بر سرم او ریخت یکدنیا گهر/ داد ما را او ز رحمت دختری 🫀💓 تیکر برای تولد یک سالگی نور زندگیمونه😍

یه بارم با خواهرم بازی میکردیم اونموقع احمدی نژاد رئیس جمهور بود که من مثلا دختر اون بودم و خیلی افاده ای بودم و با ابجیم که دختر معمولی بود دعوام شده بود منم جدی جدی با لگد زدم دهنشو پر خون کردم😐

هنوزم فکر میکنم قحطی آدم بود من دختر اون بودم😞

                حس من به نی نی سایت، به ترتیب😉

من داداشم تو بچگی خیلی اذئیت میکردم هر بار که مامانم میخواست ما رو بترسونه‌ میگفت میرم دیگه نمیام میرفت مغازه بابابزرگم می شست تا ما بترسیم تا میومد ما شروع‌ میکردیم باز به کارامون

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎
یه بارم با خواهرم بازی میکردیم اونموقع احمدی نژاد رئیس جمهور بود که من مثلا دختر اون بودم و خیلی افا ...

🤣🤣🤣

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎
من داداشم تو بچگی خیلی اذئیت میکردم هر بار که مامانم میخواست ما رو بترسونه‌ میگفت میرم دیگه نمیام می ...

من و داداشمم خیییلی دعوا میکردیم. بازی میکردیم محال بود به دعوا ختم نشه. بعد یه مثل بود که مامانم همیشه به کار میبرد میگفت یکیتون بشه رحمان کوتاه بیاد یکیتون بشه شیطان . که باز سر همین دعوا میکردیم که کی رحمان بشه😂😂😂😂😕

                حس من به نی نی سایت، به ترتیب😉

ما که بچه بودیم اون موقعها همیشه یه  آقایی جوجه رنگی اردک می فروخت.فقط شیر حموم آهن باید میدادی بهش.مام از انباری همیشه دزدکی‌ ورمیداشتیم میرفتیم جوجه میخریدیم😊😊😊

شاید وجودم به کسی آرامش نده😏ولی همین که حضورم حرص خیلیارو در میاره بهم انگیزه میده😎😎
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792