2777
2789
عنوان

ناراحت شدم

217 بازدید | 13 پست

بچه ها شوهرم دیروز و تمروز نذری داشت منم از صبح همه چیزو مرتب میکردم وظهر رفتم خونه همسایمون امروز خواهراش هم اومدن مثلا کمک کنن که رفتن بازار من موندم ک کلی کار و درست کردن ناهار.همسایمون اومد کمک کرد تموم که شدم خواهرشوهرام اومدن ناهار خوردیم شوهرم زنگ زد گف تموم کن برو الان با دوستام میایم بقیشو انجام بدیم منم هی گفتم ابجی پاشید بریم زود باشید الان میان هی من گفتم اونام حساب نذاشتن بعد که شوهرم زنگ زد تو کوچه هستم رفتین؟منم گفتم داریم میریم بعد اومد خونه دید خونه ایم دهنشو باز کرد حرف بگه من زود پریدم گفتم من چیکار کنم من حاضرم به خواهراش گفت زود باشید دیگه برید من یه ساعته زنگ زدم هنورپز خونه اید و خواهرشوهرم باعصبانیت وسایلاشو برداشت و رفت خونه همسایمون

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

الان خونه همسایمونیم خواهرشوهرم یکم باهام سرسنگینه منم دارم حرص میخورم ک سر اونا شوهرم از من ناراحت ...

به درک که سر سنگینه 

دفعه اول میخواست بلند شه که اینطوری نشه

بعدا از دل شوهرت در بیار 

به درک که سر سنگینه  دفعه اول میخواست بلند شه که اینطوری نشه بعدا از دل شوهرت در بیار

بیچاره شوهرمم خیلی خسته بود باباشم باهاش بحث کرد خواهرشم منم دیوونه شدم بخدا

اون موقع باید اس ام اس میدادی به شوهرت که تو آماده ای ولی خواهراش پا نمیشن. الانم تو بدتر برو تو قی ...

خودش دید من تو حیاط وایسادم کفشامم پام بود

اما خواهراش خونه بودن هنوز به من میخواست حرف بگه اما هیچی نگف وقتی من گفتم تقصیر من نیست من حاضرم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز