متاسفانه متاسفانه متاسفانه شوهرم اصلاً نمی تونه منو آروم و قانع کنه
تا حالا میلیون دفعه بهش گفتم که من دوست دارم کمک های تو به خانوادت از طریق من باشه
ولی اون حتی یه بار برام نامه نوشت که سعی می کنم کمتر کمک کنم، اما توجیه نمی شم که از تو اجازه بگیرم برای کمک!!!
اوایل ازدواجمون کارش شهرستان، نزدیک پدرشوهرمینا بود، سه شب در هفته پیشم نبود و من خونه ی مامانم می رفتم
سه سال زندگی ما این مدلی بود😔😥😥😥
الان یه شب در ماه که با بچم میام خونه مامانم بخوابم و شوهرم نیست، خیلی خیلی خیلی برام سخت می گذره
همش احساس می کنم از سهم من زده و مونده پیش اونا!!!
ولی حقمه!!! نباید سه سال اون شکلی زندگی می کردیم
به قول دوستان، زن و شوهر نباید از هم دور بخوابن، اگه زن و شوهر واقعی باشن البته😖