سلام عزیزان من یه دختر یازده ماهه دارم از زندگی سیرم کرده دلم میخواد بمیرم از دستش، همش گریه میکنه خواب نداره، حتی نمیذاره یه لحظه ازش دور شم، نمیتونم برم آب بخورم یا دستشویی برم جوری گریه میکنه انگار ده نفر زدنش، شانس منه خیلی عصبی شدم از دستش
از قدیم گفتن بچه داری یعنی ب دااااری.....طناب دار منظوره.....خودم ی ۲.۵ ساله دارم صب نیست چشممو وا کنم نگم وااای باز صب شد
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
دختر ۸ ماهه منم همینجوریه. کاملا درکت میکنم گلم. خیلی سخته. ولی همش به خودت یادآوری کن اون که گناهی نداره. به مامانش عادت داره و فقط پیش مامانش احساس امنیت میکنه. امیدوارم خدا به جفتمون صبر بده
میدونم خیلی ها حسرت بچه دارن منم خیلی دوستش دارم اما از اینکه خیلی گریه میکنه خسته ام حتی اگه سیر باشه جاش تمیز باشه من باید بشینم پیشش به زور فقط یه غذا میتونم بپزم
درکت میکنم بچه ی من جوری گریه میکرد که پایینیمون زنگ میزد به همسرم میگفت بچت داره میمیره چرا اینقدر گریه میکنه؟؟؟؟ در این حد،،، منم دست تنها و غریب؛؛؛ ولی خودمو نباختم اروم بودم ؛؛ رفلاکس داشت بچم؛؛ الانم که ۲سالشه هنوز شبا بیدار میشه یه خواب راحت نداشتم؛؛ ولی دگه چه کنم؛؛ سخته خدا به هممون صبر بده
گاهی برای همیشه کم میارم... گاهی برای همیشه میمیرم...