زندگی تو خونه ی مادر شوهر

مستقل بودن خیلی خوبه .شوهرم تصمیم گرفته من تاعید برم خونه بابام تا بتونه برای عید یه خونه  بگیره میگه خرج خونروبه صفربرسونیم تا بتونیم برای عید خونه بگیریم

آخه تو یه ساختمونید بلاخره.من نیم ساعت پیاده روی داره خونمون بازم زنگ میزنه کجا بودید و نبودید یا کی شوهرم از سرکار اومد. آمار میگیرن. یا اونجامیریم شروع میکنه سوال پرسیدن. نمیشه هم جواب نداد

قطعاااا

نه نه نه اصلا وابدن من خودم چندسال پیششون بودم بارازونیازونذرودعا اومدم بیرون هنوزم آثارش توزندگیم  هست برامنم اول خیلی خوب بودن.توقعات بالا میره مهمون میاد حرف وحدیث پیش میاد.....اگه میتونین اونجارورهن بدین برین جای دیگه خونه بگیرین باپولش..

خواهرم من الان دارم پیش اینازندگی میکنم وعاجزانه ازت میخوام کاری ک من کردمونکنی چون بعدا خیییییلی پشیمون میشی،من تودوران عقدقبول کردم ولی الان آرزو میکنم مستقل بشم وواقعا بیشترین چیزی ک ازخدامیخوام اینه..خواهرانه دارم نصیحتت میکنم شده مستاجری بکش ولی این کارونکن

بخدا الان تو خونه ی مادر شوهرمم از صبح زود اومدم الان نشستم فقط کار نمیدونم چرا کار خونشون تموم نمیشه الانم میگن پاشو شام بزار تموم شد تا یه ماه نمیام

وای میفهمم چی میگی،بخداقسم حسرت ب دلم مونده یه جایی میخوایم بریم بافضولی نپرسه کجامیرین واسه چی میرین کی میاین..فقطم این نیست کلی ازآدم سوالای مسخره میپرسن ک هیــــچ ربطیم بهشون نداره..من ک دیگه خسته شدم

اگه میخوای دم به دقیقه دروغ نگی نرو چون مجبوری برا هر کاری که میکنی دلیل موجه بیاری اونوقتم باید دروغ بگی 😊😊😊

واقعا سوالای مسخره مسخره مسخره. فکرش تاکجاها نمیره مادر شوهر من. ی وقتا هم یه دستی میزنه میخواد مچ بگیره

ما دنبال خونه بودیم، شوهرم یه خونه پیداکرد تو خیابون مادرشوهرم،دوتا کوچه فاصله انقد داد بیداد راه انداختم گفتم میخوای منو اسیر کنی بپا داشته باشم؟؟ بدبخت بیخیال شد

همه میگن. بیشتر از خانواده خودم راحتم باهاشون😎

اون رو دیگه نمیدونم بعضیا انگار کلا ذاتشون بده