من تاوان اشتباه خودم ميدم اما خدا كجاست
عقدم مشكل داشتيم بأيام ميگفت ادم نيس من اصرار داشتم ميتونم باهاش زندگي كنم يه شهر ديگه بود واسه كارش گفت تا جهاز بگيري بيا بريم خانوادم راضي نميشدن خيليييي اصراااار كردمم
رفتيم خونه گرفتيم امشب وسايلم جمع كردم جلو بابام گذاشتم تو ماشين رفتيم تا اون شهر ٢ ساعت راهه رسيديم بحثمون شد كلي تهديد به كتكم كرد و فحش بهم داد برگشتيم شهرمون من جلوو در خونمون انداخت پايين