2777
2789
عنوان

تاخیر در زدن واکسن یک سالگی کمک

139 بازدید | 10 پست

سلام خانوما پسرم درست روز تولدش سرما خورد بدجور مریض شد تب شدید داشت الان درست دو هفته ست مریصیش خوب نشده واکسنش نزدم تا کی فرصت هست برا زدن واکسن؟

کدورت های واقعی رو دور نریزید،آدم ها عوض نمیشوند، کسی ک پارسال آزارتان داد،امسال میتواند نابودتان کند،واقعیت های تلخ رو جدی بگیرید.....

الان تب اینا نداره فقط آبریزش بینی داره میتونم ببرم بزنم واکسنشو؟

کدورت های واقعی رو دور نریزید،آدم ها عوض نمیشوند، کسی ک پارسال آزارتان داد،امسال میتواند نابودتان کند،واقعیت های تلخ رو جدی بگیرید.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزيزم واكسن رو تا ١٤ روز ايراد نداره عقب بندازي

بيشتر شد به دكترش بگو مشورت كن

حال من خوب است اما با ❤ تو ❤ بهتر میشوم / آخ...تا میبینمت یک جور دیگر میشوم   خدا جونم خودت مواظب پسرم باش🌸(فَاللّه خَيْرٌحافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ)  🌸🌸ممنونم بابت همه چي خداي مهربونم🙏

تا زمانی که خوب خوب نشه نباید بزنی

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

بچه ی منم دقیقا همون موقع سرما خورد

20 روز بعد بردمش

هیچ مشکلی هم نبود

😷😤عضو کمپین مبارزه با کلمات خیلی تهوع آورِ  شوشو😩😫😖😲😦😷😷آقاااااااااایی😤😤😷😷عجقم😈😈عجیییییییییجم😮😮سِز😤😷😲😷😷پِری😲آز😦😷😤آخایی😷😷

نگران نباش.‌مهم اینه خوب بشه. تا یکماهم عیب نداره برای شرایط پسر شما. بهداشت همیشه بمن میگفت عجله ای برای زدن واکسن نداشته باشید و مطمعن باشید ک بچه همه جوره حالش خوب خوبه . چون خود واکسنا عوارض داره و اگه بیماری و مشکل از قبل هم باشه شرایط بدتر میشه پس اصلا عجله شو نکن تا گل پسرت خوب خوب بشه

یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنج‌هاست؟می‌خوام صد سال سیاه نمی‌آفریدی  
نگران نباش.‌مهم اینه خوب بشه. تا یکماهم عیب نداره برای شرایط پسر شما. بهداشت همیشه بمن میگفت عجله ای ...

الان فقط آبریزش بینی داره صبر کنم اونم خوب شه ؟

کدورت های واقعی رو دور نریزید،آدم ها عوض نمیشوند، کسی ک پارسال آزارتان داد،امسال میتواند نابودتان کند،واقعیت های تلخ رو جدی بگیرید.....
بله

ممنون

کدورت های واقعی رو دور نریزید،آدم ها عوض نمیشوند، کسی ک پارسال آزارتان داد،امسال میتواند نابودتان کند،واقعیت های تلخ رو جدی بگیرید.....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792