بیخیالش شدم باهاش اصلا دعوا نمیکنم اگه ناراحت بسم قهر نمیکنم چون اصلا منتمو نمیکشه 😉بجاش هیچی نمیگم تا آروم شم .بجاش قربونش هم میرم بعضی وقتا تو چشاش میبینم که خوشش میاد .البته زیاده روی نمیکنم .مجبورش میکنم به دخترمون بگه دوست دارم میگم دختره نیاز داره باید بهش بگی . هیچوقت قهر نکردم برم خونه مامانم جای خوابمو هیچوقت جدا نکردم . هر وقت از سر کار میاد بغلش میکنم بوسش میکنم با لبخند .اوضاع خیلی باتر شده .اوایل جنگ و دعوا بود به خاطر دخترم اینقدر تغییر کردم .
شوهر شما درگیر یک رابطه ناتمام عاطفی بوده، همون قضیه دوست دختر قدیمی اش و اینا، اما خوب الان پدر بچه شما است.ببین یک زن باید خودش بخواد که زندگیش تغییر کنه، من تعجب میکنم وقتی به هم عشق نداشتین چطور حامله شدی، واسه چی بچه دار شدی؟ نمیدونم. اما بی شک باید خودتو نجات بدی، اگر درس خوندی و مدرکی داری باید مهارت یاد بگیری، مدرک خاصی داری؟
طفلی مامان.بابام خیلی هوامو دارن میگن داری افسردگی شدید میگیری.ولی محبت خونواده یه طرف محبت شوهر طرف دیگست.شوهرمن کلا هیچکدوم.ازنیازای منو برطرف نمیکنه واسش مهم.نیست فردا مامان وبابام دارن میرن مسافرت اینقد.ناراحتم ک.نگو خیلی تنها میشم😔
یک مهارت یاد بگیر، خیاطی، آرایشگری، یک مهارتی بالاخره که بشه ازش پول درآورد . سر خودتو سرگرم کن. تو‌نمیتونی شوهرتو مجبور کنی دوستت داشته باشه، پس مراقب خودت باش و خودت رو دوست داشته باش.
اول خودت دوست داشته باش.به فکر خودت باش وقتی افسردگی بگیری پیری زود رسم میگیری اون موقع که دیگه هیچ شوهرت نگاهم نمیکنه.پس به خودت برس شاد باش برو بچرخ بگو بخند بزار داشتنت آرزو باشه براش
الهي بگردم بخدا ب خودت برس ببين چ جوري مياد سراغت ي مقدار پولاش بدون حضور خودش خرج بشه يكي دارم كشيدم و دارم ميكشم
كاملا شرايطت درك ميكنم
اينا درست شدني نيستن خودتو اذيت نكن براي خودت ارزش قائل شو
مثل من ، تازه با کلی اخلاق بد دیگه واسه همین تصمیم گرفتم ازش جدا بشم الانم آمدم خونه بابام
باهیچ کدوم ازدوستام ارتباطی ندارم خودش یه عالمه دوست ورفیق داره ک من اصلا نمیشناسمشون ولی کاری کرده ک من تواین چن سال ازدوستام جدابشم.من موندمو فقط خونوادم ک اینقد بهشون زحمت دادم و جورم رو کشیدن ک حدوحساب نداره.من واقعا توصورت شوهرم.میبینم ازناراحتیه من خوشحال میشه ولذت میبره اگه من.خوشحال باشم اون یه دعوا راه میندازه اعصاب منو.خوردکنه بعدش میگه تومیخای خودتو پیرکنی ب من ربطی نداره.یجورایی دوس داره من یه بلایی سرم بیاد.نمیدونم انگار زورکی اومدم توزندگیشو جای کسیو تنگ کردم😔
بنظر من انقدر انرژی مثبت بگیر که یادت بره شوهرت میخواد یا نه عشق کن با وجود دخترت انقدر به بچه محبت کن که شوهرت حسودیش بشه
من تاپيك قبليت نشستم كامل خوندم
ببين اگه ميخاي باهاش ادامه بدّي بايد ب خودت جذبش كني هر طور ك ميشه تو اين چند سال نشده ك باهم خوب باشيد ؟
مردا تشنه محبتن اهنگ غمگين ميزاره تو موزيك عِوَض كن بگو بزار بچه ني ناي كنه ب هيچ وجه تو اون جايي ك اون دختره هست شركت نكن نزار شركت كنه
شوهرت بأيد بفهمه دختره أگه دوستش داشت باهاش ميموند نه اينكه بعد كات كردن درجا ازدواج ميكرد تو بهش اين ثابت كن
اگه شوهرت ميخاد هر جا بره نزار بدون تو بره حتي پارك پياده روي
مادر شدي پس اونم پدر وظيفه داره بچه رو حمل كنه با اذيت كردناش تنهايي جور نكش
اينقدر شاد باش ك نتونه ناراحتت كنه
لباساي خوشگل بپوش
غذا مورد علاقه اش بچه براي ادم كاري نميكنه
اون مشاور احمقي ك گفت بچه محبت بيشتر ميكنه غلط كرد من ميتونم قسم بخورم ٩٠درصد دعواهاي زن و شوهرا سر بچه است
ب خودت برس
شاد باااش بايد تلاش كني قلبش بدست بياري
اگه ميخاي اذيت بشيطلاق بگير ك اينجور شكسته نشي
ببخشيد طولاني شد
به خدا منم عین توام عیییییین تو... امشب همش دعا میکنم سر زایمان بمیرم کاش خدا دعامو مستجاب کنه خیلی داغونم 😭😭😭😭😭
