من تا 8 سالگی هرشب یه دایره رو تشکم طراحی میکردم .یه بار زمستون بود مامانمم تازه تشکمو شسته بود برام یه تشکه جدید وا کرده بود شبم یکی دوبار بیدارم کرد رفتم دستشویی ولی طرفای صب حس کردم جام خیسه دیدم یا خدا بازم آبیاری کردم پاشدم تشکمو کشون کشون بردم پیش بخاری چسبوندم به بخاری تا خشک شه خودمم بغلش نشسته خوابم برده بود یهو دیدم توخونمون جیغ و داده تا به خودم اومدم دیدم تشکم داشت میسوخت یعنی یه جیش داشت خونمونو به گ..ا میداد
یه بارم تو کلاس بودم دوم ابتدایی بودم از معلم اجازه گرفتم برم دستشویی نزاشت منم همونجا آبیاری کردم فرستادنم رفتم خونه شلوارمو عوض کردم برگشتم مدرسه حالا تو کلاس بچه ها میخوندن نی نی نی نی چرا جیش کردی شلوارتو چرا خیس کردی منم عینه اسکلا وسط میرقصیدم کلا رابطه خوبی با خجالت نداشتم
هفت سالم بود تو ماشینمون خواب بودم،داشتم خواب میدیدم دستشویی دارم سریع دویدم تو دستشویی شلوارم کشیدم پایین،نشستم همین لحظه بود که حس کردم زیرم داغ شد از خواب پردیم😄😄😄😄😄دیدم ای دل غافل خواب و واقعیتو با هم قاطی کردم😂😂😂
یه شبم دیگه خانمی شده بودم و برام خواستگارم میومد حتی😶😶😶😶😶😶 نصف شب دیدم تشکم خیسه ...رفتم تو ...
😧😂😂😂😂
میرسد روزی که بی هم میشویم..یک به یک از جمع هم کم میشویم..میرسد روزی که ما درخاطرات..موجب خندیدن و غم میشویم..گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق..میرسد روزی که بی هم میشویم
ریا نباشه یه بار تو عقد تو بغل شوهرم شاشیدم تو خواب😆😆😆😆
وااای هنوزم بهترین خاطرش از منه😂😂😂😂
آهای غمی که مثله یه بختک رو سینه من شده ای آواره از گلوی من دستاتو بردار، دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار 💔 جای خالیت تو قلبم یه سوراخه عمیقه ،بابایی💔
من تا ۱۱ ، ۱۲ سالگی😎 ریا نباشه یه بار تو عقد تو بغل شوهرم شاشیدم تو خواب😆😆😆😆 وااا ...
😂😂😂😂😂😂😂
میرسد روزی که بی هم میشویم..یک به یک از جمع هم کم میشویم..میرسد روزی که ما درخاطرات..موجب خندیدن و غم میشویم..گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق..میرسد روزی که بی هم میشویم