2777
2789
عنوان

کیا بچه بودن جیش کردن جاشون بیاین تعریف کنین بخندیم

| مشاهده متن کامل بحث + 26819 بازدید | 128 پست

من فقط ۳ سالم بود ازین کارا می کردم ولی تو خواب نه

وسط اتاق تو روز روشن😁😁😁😁

خدایا ،ای کاش انقدر اب داشتم تا اتش جهنمت را با ان خاموش می کردم،و انقدر اتش داشتم که بهشت را با ان به اتش می کشیدم،تابندگانت تو را فقط به خاطر خودت دوست بدارند نه به خاطر بهشت و جهنمت🤗🤗🤗😍😍😍😍😍😚😚😚

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما ستا بودیم یه تشک بزرگ زیرمون بود..هیچوقت هیچکدوم نمیفهمید کار کی بود😒

میرسد روزی که بی هم میشویم..یک به یک از جمع هم کم میشویم..میرسد روزی که ما درخاطرات..موجب خندیدن و غم میشویم..گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق..میرسد روزی که بی هم میشویم

کلاس اول بودیم یکی از بچه ها جیش داشت ولی نگف همونجا رو نیمکت کل کلاسو به گند کشید

کلاس بو اورانیوم غنی شده گرفته بود 😂

فقط 12 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
پرندگانی که در قفس به دنیا آمده اند….                                    پرواز را یک بیماری میدانند…🕊

من ابتدایی بودم که رفتیم شهرستان خونه عمه م.

بعدشب خواب دیدم تو مدرسه م رفتم دستشویی داشتم جیش میکردم و به شدت هم صدای شرشرش زیاد بود😆😆😆

بعددیدم صدای راننده سرویسم میادکه داره بیرون درمورد قتل کسی صحبت میکنه بعد من انقدر تلاش میکردم صدای جیش کردنم کم شه ک متوجه نشه کسی دستشوییه ،که ازخواب پریدم...

دیدم گند زدم....تاخود صبح باپاهام پتو رو تکون دادم تا صبح خشک شدو هیچکس نفهمید...

بعدچند روز ک برگشتیم خونه ب مامانم گفتم اونم زنگ زد به عمه م گف ک تمیزکاری کنه نامرد😂😂😂😂😂😂😂😉

مادر شوهرم تعریف میکنه برادر شوهر کوچیکم وقتی بچه بوده نصف شب پامیشه به جای دستشویی در یخچال و باز میکنه جیش میکنه😂🤣

ولی یخچال غیر قابل استفادشون که تو پاگرد گزاسته بودن رو بروی در مشت بوم تابستونم بوده رو پست بوم خواب بودن

بعد حالبه مجبور شدن دیوار و خراب کنن در پشت بوم بزرگ کنن که یخچال و ببرن بیرون بتونن بشورن😂😂

انگار ادم کنار دریا نشسته یه حسه خاصی داره فقط زمستونا یکم سرد میشد اذیت میکرد بقیه ش اوکی بود

حس سبکی و رهایی بود بیشتر😉😉😉

پناه میبرم به خدا از اندوهی که قلبم را در سکوت میخورد...

من اصلا بچه ی شاشویی نبودم😎

یبار با مامانم نشسته بودیم پیش همسایمون. اکن داشت میگفت وه پسرای من جیش میکنن و اینا به مامانم تعریف میکرد. مامانم هی ازمن تعریف میکرد که نه دختر من خانومه و فلان

منم تو شک افتادم خیلی بچه بودم. نصف شب شلوارمو کشیدم پایین یه دل سیر جیش کردم😂 صبح مامانم دید گفت وای چرا من بچمو تعریف کردم زن همسایه حالا چشمش زده بچمو اینکه جیش نمیکرد😖

از اونجا به بعد گفتم چشم شور افسانس😂

تغییر کردن در زندگی همانند هم زدن غذا در اشپزیست! انسانی که تغییر نکند. ته میگیرد . تلخ میشود. و میسوزد.

منم یدفعه فکنم تو دبستان بودم روزش خیلی هندونه خوردم شاید چارتا کوچولو بعد شبش ابیاری داشتم صب بلند شدم برم مدرسه رختخوابم جم کردم بردم تو اتاق بروی خودمم نیوردم حالا هیچوقت جم نمیکردم ظهر مامانم گف افتاب از کدوم ور در امده تو جاتو جم کردی منم خودمو لوس کردم انگار ن انگار چه اتفاقی افتاده😐

تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی.... اندوه بزرگیست زمانی که نباشی😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز