2777
2789
عنوان

درد و دل

129 بازدید | 9 پست

خیلی دلم واسه اون روزامون تنگ شده. همه چی خوب بود. نمیگم الان خوب نیست. ولی انگار حالت بی اعتمادی تو من شکل گرفته. شاید به دلیل اینکه رابطمون عین قبل بی واسطه و بی غل و غش نیست. شایدم این خانوم الان باز خودشون باشن و این منم که تغییر کردم. حاضرم هر کاری کنم که رابطمون مثل قبل شه. چقد رو من حساس بود که دختری سمتم نیاد. نمیدونم چطوری بفهمم ازم چی میخواد. به نظرتون درسته که ازش مستقیم بپرسم چی تو دلته؟ یا باید جور دیگه ای بپرسم؟ یا اصلا لازم هست بپرسم؟

مستفیم نمیتونی بپرسی

ب کاری کردی

ک دلسرد شده

منم الان همین مرحلم

ی چی دیدم ک حس میکنم عشقی بهم نداره و همین باعث شده ی جوری بشم 

دوسپسرمم مدام میگ.سرد شدی مثل قبل نبستی

من همونم 

ولی ی چی اذیتم میکنه

تا شمام اون مشکلو واسه این خانوم نفهمی و حل نکنی 

درس نمیشه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مستفیم نمیتونی بپرسی ب کاری کردی ک دلسرد شده منم الان همین مرحلم ی چی دیدم ک حس میکنم عشقی بهم ن ...

یعنی ممکنه این خانوم تو ذهنشون این اومده باشه که من ایشونو واسه خوش گذرونی میخوام یا همچین چیزی؟ من سر یه موضوعی از دستشون ناراحت شدم و دعواشون کردم و یه حرفی زدم که اینشون اینطور برداشت کرد که "اگه نبینمت برام مهم نیست". من بعدش بارها براش توضیح دادم که حرف من این نبوده. تو بد برداشت کردی. حتی ازش معذرتخواهی کردم و براشون کادو گرفتم. بعد از یه مدت میگفت که من ازت ناراحت نیستم. ولی نمیدونم اگه ناراحت نیست پس چرا نمیتونه مثل قبل بهم محبت کنه. دل به دلم بده. شایدم میتونه ولی من نمیتونم زمینه رو فراهم کنم. من تو شوکم و کارام و حرفام حساب شده نیست

یعنی ممکنه این خانوم تو ذهنشون این اومده باشه که من ایشونو واسه خوش گذرونی میخوام یا همچین چیزی؟ من ...

قطعا همینطوره

ته دلش دیگ مثل قدیم قرص و محکم نیست

ب این معنی نیست ک دوست نداره

فقط داره خودشو اماده میکنه ک شاید ی روزی نباشی


من اینحوریم الان

معمولا دخترا مث همن

همونجور ک پسرام مث همن

منم ی رفتار دیدم ک حس کردم واسه همیشه منو نمیخاد

واسه همین اخلاقم یهو زمین تا اسمون شد

الاتم دنبال ی کارم ک بگم واسم انجام بده ک ثابت شه دوسم داره ولی نمیدونم چکاری 

تا وقتی ام ک اینجوری واسم ثابت نشه حسم برنمیگرده

شمام فک کن ببین چ جوری میتونی بهش لطمینان بدی 


شما اگه راس میگی رابطتون رورسمی کنید همش که قمپز کرون نمیشه 

دوست عزیزم گفتم که من واسه خواستگاری رفتن مشکلی ندارم. ایشون به من میگه فعلا اقدامی نکن تا من آمادگیشو پیدا کنم

قطعا همینطوره ته دلش دیگ مثل قدیم قرص و محکم نیست ب این معنی نیست ک دوست نداره فقط داره خودشو اما ...

میگم شما که خانومی، اگه باز باهاشون در مورد ازدواج صحبت کنم و بحث خواستگاری رو پیش بکشم که من آمادم هر وقت بگی بیام خواستگاریت، ابن میتونه بهشون حس اعتماد بده؟ یا باید دنبال کار دیگه ای باشم؟

میگم شما که خانومی، اگه باز باهاشون در مورد ازدواج صحبت کنم و بحث خواستگاری رو پیش بکشم که من آمادم ...

والا من باشم قانع میشم 

تازه من خیلیمم ادم بی اعتمادی ام

ولی این ب موضوع استتناعا میتونه قانعم کنه

الانم خودم دویپسرم بیاد  هرررر چند مطمینم جوال منفی میشنوه

ولی برام اطمبنان مبشه

میگم شما که خانومی، اگه باز باهاشون در مورد ازدواج صحبت کنم و بحث خواستگاری رو پیش بکشم که من آمادم ...

البته اینم بگم ک ففط حرف نباشه

من خودم روزی هزاااار بار اینچحرفو شنیدم ک هر وقت بگی میام

ولی پای عمل ک رسید 

نتونست با باباش مطرح کنه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز