سه شنبه پسرم ختنه كردم و عموهاي پسرم اصلا احوالپرسي نكردن چه برسه به عيادت همين طور خانم هاشون
حالا امروز صبح بچه يكي شون بيمارستان بستري كردن بخاطر اسهال استفراغ
صبح شوهرم بهم گفت منم گفتم انشالله زودتر خوب شه
مادر شوهرمم صبح زنگ زد كه اينجوري شده حرص خوردم منم خيلي خوب برهورد كردم
حالا شوهرم ديروز ناراحت شده بود داشت گله شون ميكرد
ولي از سر كار كه اومد سريع رفت بيمارستان عيادت
من ادم بدجنسي نيستم ولي نميدونم چرا لجم گرفت
داشت ميرفت گفنم خدا شانس بده
گفت خود بچه برام زنگ زده گفته بيمارستانم دلم طاقت نميده نرم
حالا شما بگيد حق دارم يا نه