شوهرم از همون اول هیچ ارتباط خوبی با خانوادم داشته .تو هیچ مراسمی یا مهمونی یا عروسی تو خانواده من شرکت نکرده.وهییییچ جا همراهم نبوده حتی مسافرت میگه با خانوادت برو . عروسی داداشمم نبود .همه ی فامیلم همش سراغشو میگرفتن چرا شوهرت اصلا نیستش هیچ جا نمیاد.هیچ کدوم از فامیلام یکی دوبار اومدن خونم دیدن شوهرم حتی خونه نمیاد پیششون دیگه نیومدن.حتی خانوادم به خاطر بددلیه شوهرم و اینکه میومدن شوهرم خونه نمیومد دیگه بشون گفتم اوضام اینطوره دیگه نیومدن..الان بعد هفت سال همه شناختن اخلاقشو. اما من همه جا باهاشون میرفتم خونه فامیل نزدیک فامیل دور.عروسیا مراسما .اما انقدرم ازم ایراد و عیب جویی میکردن و اصن قدر ندوستن .الان یه ساله باخانوادش رابطمو قط کردم بخاطر دخالتای بیش از حدشون وحمایت نکردن شوهرم از من .تازه شوهرم انگار بدش نمیومد میگفت هرچی اونا بگن تو باید گوش بدی. الان که قط رابطم دخترمو همه جا میبرن .عروسی شهر دیگه رفتن شوهرم رفت دخترمم بر با خودش.هفته دیگه باز شهر دیگه عروسیه میره . من خیلی اذیت میشم خیلی خستم ازین وضع نمیدونم دیگه چطور تحمل کنم
استارتر اسمت نباته؟ چقدر زيباااااااااا
چند ساله ازدواج كردين از اولم اينجوري بوذ؟ ايا كارش خسته كنندس كه باعث شه بي حوصله به نظر بياد؟
به حق چیزای ندیده و نشنیده
اخی عزیزم.. چقد سخت و بد..
ب دخترت آموزش بده بگه نمیام
کاملا درکت می کنم پدر منم همینه...بدبخت مامانم فقط حرص میخورد از دستش😩
خدا بهت صبر بده، اخلاق مردا هندونه در بسته س
ما خانومها خیلی بیچاره ایم
شوهرت خیلی رو مخه😤
شمام خانواده خودت دخترتو میبری؟
اسم اصلیم نبات نیست
اره از اول همینطور بوده. کلا با خانوادم جور نشد .همیشه فراری بوده .البته تا سال اول میومد خونه پدرم کم و بیش میومد .بعد کم کم نیومد حتی منو نمیرسوند خونه پدرم.خیلی اذیتم میکرد همش ایراد میگرفت از خانوادم سر چیزای بیخودی .دلمو خون میکرد.خانوادش هم خیلی به حرفاش و ایراد گیریاش از خانوادم پرو بال میدادن
کاش بری پیش یه مشاور
یا بشین باهاش صحبت کن ببین چی میگه
اخلاقش با تو خوبه؟؟
مشاور نمیاد اصن اعتقاد نداره . فقط تا وقتی موافقش باشم تحمل نداره . از سال اول همش از ازدواج ابراز پشیمونی میکرد .همش بداخلاقی پدرم درومد بخوام دلگرمش کنم به زندگی خیلی زجر کشیدم.اصلا هم قبول نداره که اذیتم کرده همیشه میگه من خیلی خوبم
