2777
2789

آره دو بار .یبار از ترس از دست دادن من چون میخواستم رهاش کنم خیلی گریه کردو حالش بد شد .یبارم بازم من دوروز باهاش قهر بودم و محلش نمیدادم یه کلمم حرف نمیزدم باهاش  دیدم یه لحطه رفت تو اتاق دیدم گریه کرد دلش گرفته بود الهی فداش بشم دلم واسش تنگ شده😍

 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقتی بچمو از دست داده بودم حدودا یه هفته ده روز بعدش سر سفره متوجه شد سینم شیر داره ... لباسم خیس شده بود از شیر

رفت تو تراس و با صدای بلند گریه کرد

هیچوقت فراموش نمیکنم صدای حق حق گریه شو ...

❌لطفا لایک نکنید❌ممنونم ☺️ وِل کن جهان را ، قهوه ات یخ کرد ...☕️

اره یبار

لسلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکمالسلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسینو رحمة الله و برکاته
آره دو بار .یبار از ترس از دست دادن من چون میخواستم رهاش کنم خیلی گریه کردو حالش بد شد .یبارم بازم م ...

یکی دوبارم تو دوران دوستی .البته ندیدم خودش بعدا تعریف کرد

 
وقتی بچمو از دست داده بودم حدودا یه هفته ده روز بعدش سر سفره متوجه شد سینم شیر داره ... لباسم خیس شد ...

😢😢😢

به کانالم سربزنید پشیمون نمیشید تو تل گرام سرچ کنید نمد دوزی من حداقل ی نگاه بندازید

من دوماه اقدام بودم...فقط یکماه نشد چون حاملگی پوچ بود...همون موقع ها که من درد داشتم و کیسه آب میخاست دفع بشه خیلی حالم بدبود شوهرمم بمیرم براش کلی برام گریه میکرد..تو این سه سال ازدواجمون همون یه بار اشکش رو دیدم  

عاره 

یه بار وقتی دوست بودم با شوهرم میخاستم باهاش کات کنم از همه جا بلاکش کرده بودم

بعد دیدم یه پست سفارشی به یه پیج داده بود تگمم کنن تو اینستا

بعد تو همون اینستا که یادم رفته بود بلاکش کنم گفت توروخدا بزار حرف بزنم باهات

زنگ زد یه ربع داشت گریه میکرد 

داشتم میمردم براش 

ینی خدا منو بکشه که باعث شدم اینقد ناراحت بشه...


https://harfeto.timefriend.net/17332544610834

استارتر تعریف کن چیکارش کردی؟

خیلی خسته بود منم ازش ناراحت بودم دیروز باهاش سر سنگین بودم هرچی میگفت چته نمیگفتم خیلی اذیت شد تا بگم خسته هم بود اخرم زدم زیر گریه با گریه گفتم جرا ناراحتن اصلا هم چیز مهمی نبود بعد دیدم داره گریه میکنه خیلی از دست خودم ناراحت شدم چرا اخه باید اینقد ازش گلایه کنم

من خیلی فکر کردم شوهر من خیلی مرد قوی هست و تا حالا نذاشته من اشکشو ببینم فقط یه بار یادم اومد اشکشو دیدم اون هم موقعی بود که بعد از 2 سال انتظار جواب ازمایش بتا مثبت شد❤❤❤

الهی همه منتظرا تجربش کنن❤

💚 الحمدالله کما هو اهله 💚

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792