یه خاطره ی دیگه تعریف کنم
من یه عمه دارم که خیلی باهاش جور بودم و هستم و البته جاریم هم هست یعنی اون چون منو دوس داشت منو جاریش کرد لامصب
مامانم زمانی که من بچه بودم خیابونی جایی میخاس بره منو به این عمم میسپرده عمم تعریف کرده برام یهبار دوسالم که بوده مامانم میره خیابون بعدش عمم منو میبره دستشویی منم شماره ۲ میکنم عمم هم چندشش میشه منو بشوره بهم میگه فاطمه من آب میریزم تو دست بزن منم شروع میکنم به کف زدن👏👏👏👏😂😂😂😂🙅