خانمها با شوهری که همه اش از خانواده ام ایراد میگیره چکار کنم

من چهارساله ازدواج کردم، ما جو خونمون یکم خاصه، ما همون اوله ازدواج تو خواستگاری همه ی شرایط خاصمونو گفتیم، اونا هم که حتی آشنا هم بودن خیلی راحت گفتن نه مهم نیست و درست میشه و از این حرفها...از بعد از عقد که کم کم شوهرم با ما آشنا شد ، شروع کرد به ایراد گرفتن از من و پدر مادرم و برادرام و خلاصه از همه چی، برادرام یکی هجده ساله و یکی بیست ساله بود، تو اوج جوونی و شیطنت، شوهرم با اینکه برادرامو از قبل میشناخت، همه اش به من غر میزد که اینا چرا اینطورین، چرا اینطوری لباس می پوشن، چرا مامانت فلان کارو نمیکنه، چرا مادرت تصمیم گیرنده اس، چون تو خونه ی خودشون شدیدا پدر سالاری بود، نمیتونست ببینه پدرم اینقدر از مادرم حرف شنوی داره، چون مادرم ماشالا خیلی با تجربه و با سیاسته، ولی اونجا حرف حرفه پدرشوهرمه، خلاصه اینکه الان نسبت به کارهای همه مخصوصا مادرم خیلی حساس شده، بیشتر بحثهای ما سر خانواده ی منه، حالا باید بگم از خانواده ی داغون خودش، که توی سه سال نامزدیمون چه بلاها که سرم نیاوردن و چه حرفها که نزدن و گوشت تنمو آب نکردن، ولی تا من میخواستم به روش بیارم بهش بر میخورد و قهر میکرد، من خیلی باهاش صحبت میکنم، همه اش میگم من و تو باید جو خونه هامونو بپذیریم، خانواده ی من و خانواده ی تو هردو شریف و آبرو دارن، بالخره اختلافات تو هرخونه ای هست، ولی دلیل نمیشه تو همه اش منو بخاطر کوچکترین کار و حرکت دیگران سرزنش کنی، اونم وقتی قشنگ خودشو تخلیه میکنه قول میده این رفتارو نکنه ولی باز با کوچکترین چیزی همون رفتارو میکنه، من واقعا خسته شدم، خانواده ی من خییییلی به شوهرم احترام میذارن، خیلی حواسشون هست، ولی اون حتی به مسائلی که بهش مربوط نیست هم گیر میده و منو میرنجونه، دیگه تحملم تموم شده، دلم میخواد وسایلمو جمع کنم برپ خونه بابام از بس که ناراحت میشم به خانواده ام توهین میکنه و گیر میده، منم از خانواده اش انتقاد میکنم ولی نه مثل خودش، ولی اون حتی مسائل چند سال پیشم میکشه وسط، لطفا کمکم کنید که چکار کنم برای همیشه تمومش کنه، یک سال عروسی کردیم