من و شوهرم خیلی از هم دور شدیم الان چند ساله که فقط هم خونه هستیم باهم غذا میخوریم بیرون میریم ولی جای خوابمون یکی نیست توجیه شم اینه که بچهامون دیگه بزرگ شدن و صورت خوشی نداره که جلو اونا تو یه اتاق بخابیم اصلا دیگه احساس میکنم نسبت بهم هیچ حسی نداره انگار داره فقط به خاطر این دوتا بچه تحمل میکنه منو .من رو تخت میخابم شوهرم تو پذیرایی بچهامم تو اتاقشون من ۴۱ سالم شوهرم ۵۲ سالشه دیروز فیلم زیر سقف دودی دیدم دلم گرفت احساس نزدیکی کردم با زنه ولی شوهرم ادم معتقدیه اصلا اهل خیانت نیس مطمئنم اینو
بچه هاتون مگه چندسالشونه
اخي عزيزم 😔
خانمى شايد حسش فروكش كرده ميل نداره
ای وای چ بد😕خب رابطه اتون رو درست کنید
دلیل نمیشه چون بچه ها بزرگ شدن رابطه تون دوستانه بشه میشه طلاق عاطفی
خیلی سخته این حسی که میگی
منم حس میکنم شوهرم از رو ناچاری به خاطر تعهدی که قبول کرده داره منو تحمل میکنه
چه عیبی داره پیش هم بخوابید مگه !!!!زن و شوهرید دیگه نمیفهمم حرف همسرتونو واقعا
ینی دیگه با هم رابطه هم ندارید؟
وقتی بچه هاتون تواتاق خودشون هستن شماهم ازهمون اول تواتاق خودتون میخوابیدید تاعادت کنند!
چقدر بد !واقعا نارحت كننده س ،البته ممكنه به خاطر سن و سال همسرتون هم باشه
کلیه درد گرفتم رفتم دکتر برام دارو تجویز کرد که مرتب بخورم از درد کلیه داشتم میمردم انتظار داشتم خداقل این چند شبی که مریضم کنارم باشه یکم بهم توجه کنه اما انگار ن انگار دخترم همش مواظبم بود جفتم میخابید بهم میرسید چقد مردا بی احساسن😔😔
زن و شوهر تا آخر عمرشون باید باید کنار هم بخوابن طرز فکر شوهرت کاملا اشتباست
عزیزمنمیخوام بدبینت بکنماما پگهمیشه با مردا ی این زمونه رابطه نداشته باشی اونا همساکت بشینن؟؟زیادی اعتماد نکنفقطیه هفته کنترلش کن اگه چیزی داشته رو میشه نداشت پیشنخاد بده برید مشاوره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
