2777
2789
عنوان

کیا شوهراشون اینطورین😔😓

326 بازدید | 15 پست

سلااام بچه ها نزدیک تا محرم و صفر عروسیمون میشه یه سال ونیمه عقدیم شوهرمم تا امروز خیلیییی مهربون بود همیشه به حرف من گوش میداد به بابام و باباش احترام میذاشت رو حرفشون هیچی نمیگف ولی الان که کمتر از ۲۰ روز مونده به عروسی همش ساز مخالف میزنه تالاری که ما انتخاب میکنیم میگه نه خوشم نمیاد😐 به همه چی گیر میده لباس عروسی که من میپسندمو نمیپسنده مدل مو و آرایشگر و ایناهم گیر میده‌😣 بابام میخاد حنابندونم خواننده بیاره نمیزاره. خیلی اعصابمو داغون کرده هر روز بحثه سر این موضوعات در حالی که قبلا تو مراسمات دیگه اصلا اینطوری نبود🙁

اینم بگم که خودش خیلی عجله داشت واس عروسی همش میگه از نامزدی بدم میاد کاش زود عروسی بگیریم تموم شه😕

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شاید پول کم اورده برا مراسم برا همین بهونه گیر شده. و میخواد مراسم رو با هزینه کمتری بگیره.

بعد برا ارایشگری و مدل مو اون نباید نظر بده چون هیچ سر رشته ای تو این زمینه نداره. اصلا شما اشتباه کردی که نظر اون رو میپرسی

بنظرم لزومی نداره همسرتونو وارد جزئیاتی مثل

آرایشگر و مدل مو و ... کنید ...

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....

حتما فشار و استرس عروسی هست

شاید هزینه ها براش ناراحت کننده است

باهاش حرف بزن و البته لباس ارایشگاه و حتی تالار به نظرم باید به توافق خودتون دوتا باش نه پدر و مادر و ... 

با هم برید و انتخاب کنید

مراسم شماست پدرتون چرا باید دخالت بکنه یا نمیدونم نوازنده بیاره

     قربون دستت جانماز مارم آب بکش ... اگه چیزی از تفکرات و سبک زندگی من (نه اعتقاداتم) برات عجیب میاد یادت باشه این زندگی منه لزومی نداره قبولش کنی ، قضاوتش کنی ، مسخره اش کنی اما میتونی مخالفش باشی و با نهایت انسانیت از کنارش بگذری
بنظرم لزومی نداره همسرتونو وارد جزئیاتی مثل آرایشگر و مدل مو و ... کنید ...

آره واقعا،من که هر چی خواستم بخرم شوهرمو با خودم بردم اشتباه محضه،کمی مستقل بودن خوبه

امید غریبان تنهایی کجایی ...

همیشه نزدیک ب مراسم عروسی خلق و خوها عوض میشه فقطنذار اختلاف پیش بیاد و با صبر و حوصله زیاد با شوهرت صحبت کن

هنر بزرگ هنر فاصله هاست .آدمها زیاد نزدیک باشند میسوزند و زیاد دور بمانند یخ میزنند،پیدا کردن نقطه درست از فاصله ها رنج و ریاضت بسیار میخواهد                 

عزیزم شاید استرس داره......شب قبل از عروسیمون منو همسرم دعوامون شد ولی فرداش یادمون رفت ......الانم بهش میگم اصلا یادش نمیاد میگه کی دعوا کردیم؟

زندگی تنها یکبار است،پس کارهایی را بکن که خوشحالت میکنه و با کسانی باش که باعث میشن لبخند به لبت بیاد.

عزیزم طبیعیه با این گرونی های یهویی ام که شد احتمالا شوهرت تو فشاره باهاش صحبت کن آرومش کن بگو اگه مشکلی هست بیا با هم حل کنیم زیاد جرو بحث نکن باهاش اوضاع بدتر میشه اگه آرامش نداشته باشه نمیتونید عروسی گرفتن تو این دوره زمونه شاخ گول شکستنه با این خرج و مخارجا کمی هواست بهش باشه مدارا کن ببین مشکل چیه

انشالله که با خوبی و خوشی میرید تو خونه بخت

دنیا به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به آرزوهایت ،پس شایسته آرزوهایت باش
حتما فشار و استرس عروسی هست شاید هزینه ها براش ناراحت کننده است باهاش حرف بزن و البته لباس ارایشگا ...

خب اخه مراسم حنابندون همه مخارجش با پدرمه تالار و شام و خواننده و این چیزا

اینم بگما ما هم همین اوضاع رو داشتیم با اینکه شوهرم پول به اندازه کافی داشت ولی چون پدرش فوت کرده بود بقیه ام از حسادتشون یه قدم برنمیداشتن شوهرم انقدر میدویید صبح تا شب که نگو آخرشم گوسفند یادش رفته بود چهار تا خواهر و دوتا برادر هیچ کس اشاره ام نکرده بود که چرا گوسفند نگرفتی با اینکه همشون انقدر زرنگن 

شب عروس کشون از تالار که اومدیم بیرون یهو شوهرم گفت وای آبروم رفت گفتم چی شده گفت گوسفند نگرفتم😐😐😐😐

دنیا به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به آرزوهایت ،پس شایسته آرزوهایت باش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792