ما از اول عروسیمون نزدیکه مادر شوهرم زندگی میکردیم . مادرشوهرم از اوناس که با عزیزم و فدات بشم ، پوست ادمو میکنن. شوهرمم خیلی بچه ننس فقط شبا میومد شام میخورد بدو بدو میرفت خونه مادرش تا ساعت یک میومد میخابید. مادرشم هفته ای چند روز میومد خونه ما میموند با اینکه خونش تو کوچه ما بود. خلاصه همه جا با ما بود مسافرت..پارک..مهمونی.. جمعه ها مثلا میخاستیم بریم جایی زنگ میزد به شوهرم که بیا آنتن درست کن کولر درست کن منو ببر فلان جا. منو شوهرم همیشه سرش دعوا داشتیم. من همیشه تو خونه تنها بودم و افسرده. اما الان دو ماهه موفق شدیم از اون محل بریم. اومدیم تو خونه جدید مادرش هی بهش زنگ میزنه گریه میکنه و ادا اطفار در میاره. الانم جدیدا هر روز میره بنگاه ها رو میگرده واسمون نزدیکه خودش خونه پیدا کرده. میگه باید برگردید. خیلی ناراحتم ازش آخه ۸ تا بچه داره گیر داده به این یکی. ممو شوهرم تازه باهم خوب شدیم. قبلش با مادره مثله زنو شوهر بودن. همه جا دوتایی میرفتن منو بچه هام تو خونه.
مادربزرگم منم اينطوريه. داييم با زنش و بچه اش ميره يه شهر ديگه خونه دوستاش ميگه چرا منو نبرديد. حالا ...
نمیدونم چرا با این کاراشون خودشونو از چشم میندازن. من از این حرص میخورم که ما بی پول بودیم شوهرم پول نداشت لاستیک ماشینشو عوض کنه مادر شوهرم زنگ زد به برادرشوهر بزرگم گفت لاستیک کهنه نداری بیاری. اونم آورد از تو راه پله دزد برد. مادرشوهرم دید شوهرم چقدر ناراحته یه هزاری بهش قرض نداد در صورتی که همون موقع خونه ای که ارث پدریشون بود فروخته بود ۷۰ ملیون جهاز به دخترش داد ۳۰ تومنم داد به پسر کوچیکش به این یکی هیچچچچ. فقط تا کار داره کار میکشه ازش
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
همش از افسردگيه.68 سالشه و از ٢٥ سالگى بيوه شده. البته با من خيلى خوبه.در كل همه رو دوست داره ...
نهههه خواهر مادربزرگ من از اول اینجوری بود .بضی وقتا ب ماامکنم میگم خدا میشناختش بهش پسر نداد وگرنه عروسش و....اوه ...هم رو از اول مینداخت ب جون هم ..الانم دختراشو میندازه ... واسه همین مامان من خیلی نمیره پیشش ک درگیرش نشه ..الان دوروز درهفته فقط شبا میره پیشش میخوابه صبح بدو بدو برمیگرده
وقتی همه بگیم مملکت با حرکت من ی نفر درست نمیشه نباید توقعم داشته باشیم ک جهان اول و دوم باشیم ...من اگه اب استفاده نکنم درست میییشه ؟؟؟ من اگه ماشین نخرم درست میشه؟؟؟ من اگه طلا نخرم درست میشه ؟؟؟ من اگه اشغال نریزم محیط زیست مشکلش حل میشه؟ من اگه کتاب بخونم فهم مملکت میره بالا؟؟؟ من ی نفر اگه راهنما بزنم همممه مشکلات راهنمایی رانندگی حل میشه ؟؟؟؟ هممممش همممینجوری حرف میزنیم ...این من منا میلیون ها منه
مادرشوه منم ازاین مدلا میاد کلا همش از درد و مریضی میگه مثلا رفتم دکتر بهم گفته فلان مشکلو د ...
مادرشوهرمنم هروقت میره تفریح پارک میگه میرم دکتر بعدم الکی میاد میگه دکترگفت باید بستری شی یا عملشی کلا بستری دوس داره شاید بخاطر کمپوت و ابمیوه س نمیدونم یا چندوقت پیش پاش مثلا شکست تا وقتی مابودیم نمیتونس راه بره تا اومدیم خونمون فهمیدیم رفته مسافرت
الان مشکلم دخالت مادرشه. خب شوهرم کلا مرد سردیه بر عکس من. یا پیشه مامانش میره یا تو گوشیه دیگه مثل ...
تو هم بی تفاوت باش و ب خودت احترام بزار و برس برو بیرون بگرد چندتا کلاس ثبت نام کن بزار ببینه خوشبختی میاد سمتت مردا همینجورن از زنای دست نیافتنی و موفق خوششون میاد چرا ما زنا باید فقط درگیر شوهر باشیم خودمون مهمیم فردا روز پسرات بزرگ میشن حامیت میشن