سلام دوستان من چند ماهه عقدم.رفتیم اپارتمانی گرفتیم که بریم سرخونه زندگیمون یه پسری اومد رفت تو واحد روبرویی رفتیم خلاصه توماشیت دیدم شوهرم گفت ببین دست از پاخطا کنی میزارم سرتومثه سگ میبرمو خلاصه دستمو پیچوند من گذشت کردم تا یه شب رفتیم خونه رونشون باباشو داداشش بدیم گفتم یه قابی مامانم داره میخوابیارم بزنمش اینجا دیدم جلو نا گفت حق نداری چیزی ازون بیاری حالم ازخانوادت بهم میخوره.البته اینم بگم من نتونستم ضامن گیربیارم قراربود سی میلیون وام رو خودش بگیره خداشاهده مامانم گفت حداقل پنج تومن بده به ما یه خورده برقی بخریم قسط پنج تومن هم خودم میدم بماند یه حرف زشتی هم راجب مامانم زد.بعد مجبورم میکرد تو حتماااا باخواهرم باید بری جهیزیه بخری منم میگفتم مادرم میخواپول بده اخه خواهرت چرابیاد خلاصه اون شب که جلو باباش وداداشش خوردم کرد رفتم بیرون خونه نشستم گریه کردن ساعت یک شب بود دراپارتمانو بستن خواستن برن خونه خودشون شوهرم گفت ولش کنین یکی میا سراغش .اپارتمان هم خیلی ازشهر بدوره یه شهرکی هست .خلاصه خودم رفتم سوارشدم.ازون شب که اومدم دیگه هیچ کدوم سراغمو نگرفتن انقدر رفتم التماسشون انقد گریه کردم مادرش میگفت توافقی جداشین پدرش میگفت عقدتو فسخ کن صیغش بشو.خودشم میگف مهریتو ببخش تا ببرمت.خلاصه من گفتم یه مدت بگذره میاد دنبالم تا سه ماه گذشت وهیچ کس سراغمو نگرف.جواب تلفنامم نمیدادن من رفتم مهرونفقمو اجراگذاشتم .بعد سرکلشون پیداشد که برادرمون گفته من فکرامو کردم اینو نمیخوام .امروزم توکلانتری جهیزیمو برگردوند.یه دلم میگه خلاص شدی.یه دلم ازین طلاق گرفتن میترسه و حرف مردم.بخدا هرکی شوهر میکنه به حال خودم اشک میریزم به همه غبطه میخورم.من لیسانس شوهر کردم به یه دوم راهنمایی راننده تاکسی که سیزده سال ازخودم بزرگتره.بعد میگه نمیخوامش
این الان دو دل بودن داره؟
ميشه جداشي خودت رو راحت كني ؟حيفي بخدا
برو خداتو شکر کن خلاص میشی
هم داره به تو هم به خونوادت توهین میکنه اونوقت شما دودلی
اصلا نترس دوتا پا داری دوتا بلکه چهارتا دیگه قرض کن از این مرد و این خانواده فرار کن به یه جای دور و از اول زندگیتو شروع کن
فقط موندم اخه توچی مرددی مثلا؟ادبش تربیتش غیرتش بزرگتر فهمیده و راهنماش
عشقش احساس مسئولیتش احترام و وظیفه شناسیش؟!!!😐😐😐😐
اصلا هم مهریه و نفقه رو نبخش وکیل بگیر تا ریال اخر ازش بگیر دفعه دیگه رفت در خونه مردم رو زد اینطوری جفتک پرونی نکنه
سه ماه سه ماه غیب بشه !!
وااای چقد بی شعوره اون مرد
واقعا خوب کردی جدا شدی.ـ.پسره خیلی بی لیاقته
اصلا ناراحت نباش... الان جدا شدن بهتر ازینکه دو سال دیگه با یه بچه برگردی
مهرتو حتما بگیری ازین بی لیاقت
واییییییی.واقعا جدی میگی؟اینهمه تحقیرت کرده بازم دودلی؟شک نکن ازش جداشو.خداراسکر خودشو نشون داده.شما میری التماسش میکنی بیاد سراغت؟واقعا نمیفهمم
ببخشید عزیزم واقعا حاضری برگردی پیش همچین مرد نفهم و شکاک و بد دهنی هیچم نترس دنیا به آخر نرسیده ایشالا یکی بهتر و سرتر
والا اینجوری ک تعریف کردی کلا نه عاطفه داره نه شخصیت نه اخلاق.بهتره جدا بشی.
فقط مهریتو نبخش که حسااابی بچزونیش بیشخصیتو
عزیزم اگه احساس میکنی که توخراب شدن رابطه تون تقصیری نداری ازش جداشو...این زندگی فایده نداره.بشرط اینکه اگه جداشدی دیگه پشت سرتو نگاه نکنی.
یقین داشته باش که بخت بهتری در انتظارته.فقط برای طلاق یکم اذیتش کن بلافاصله جدانشو بهش خوش بگذره.
يعني انقد الكي الكي فقط بخاطر ديدن ي پسر ك خونش تو واحد روب رويي بود اونجوري برخورد كرد؟😐
این مرده آخه؛غیرتش دم دمی؛پدر بی غیرت ترش گفته برو صیغه اش سو.زودتر ازش جدا شو؛به همه هم بگو عوضی بوده؛بددهن و بی اخلاق بوده؛توام آبغوره گرفتن رو جمع کن،برو خدا رو شکر زودتر فهمیدی؛هرکی هم که ازدواج می کنه میره سر زنوگیش که خوشبخت نمیشه که بخوای حسرتش رو بخوری.خدا رو شکر کن.از همه زندگیت هم تحفه رو پاک کن،حتی شماره تماسش رو.من نمی دونم دخترهای ما برای چی انقدر شخصیت خودشون رو به خاطر یه بی شرف کوچیک می کنن و گدایی محبت؛دست از این رفتاراتون بردارید؛التماس و گدایی بی آبروییش بیشتر از اسم طلاقه
طلاق بگیر تمو مشه بره بابا
خیلی بیشعور و بی فرهنگ هستن خودتو خلاص کن تا دیر نشده حرف مردمم برات مهم نباشه زندگی خودت و ارامشت مهم تر باید باشه
قبلنم تاپیک زده بودی؟؟؟؟