سلام دوستان من چند ماهه عقد کردم بعد یک ماه ونیم ازعقدمون شوهرم منو سریه جروبحث الکی رها کرد ودیگه هرچی رفتم التماس قبول نکرد فقط گفت به شرط این که مهرتو ببخشی میبرمت پدرشم گفت عقدتو فسخ کن صیغه بشو.خلاصه سه ماه منتظربودم خبری ازشون بشه ونشد سه ماه باگریه .چقد گذشت کردم دوبار کتکم زد هعی.امروزم رفتم جهیزیه ای که با بدبختی خریدم رو اورد کلانتری رفتم پس گرفتم.دارم ازغصه میمیرم قابلمه هام که با چه ذوقی خریدمشون الان خاره توچشمم.بایه سرووضع خارزاری اومده بود فک کنم افتاده تومواد چون لباش سیاه بود.
خداروشكر زود شناختيش
وا ☹️چرا اخه عزیزم
خوشی زد زیر دلش؟
ناراحت نباش
پس خدا روشكر كن كه از دستش نجات پيدا كردي
وااای چه دنیایی شده
خدا خیلی دوست داسته دختر
اول از اينكه خدا دوست داشته
بعدم اگر وسايل نو استفاده نشده نگهدار واسه ازدواج بعدي ات
خدا خیلی دوست داشته وگرنه زندگیت نابود میشد برای همیشه
ناراحت شدم. خدا کمکت کنه و هرچی خیرته پیش بیاد.
تا همین جا خودتو کوچیک کردی بسه عزیزم..خدا دوست داشته که زندگیت با همچین ادمی داره تموم میشه..خودتو زودتر خلاص کن و یه زندگی جدید بساز..میدونم سخته ولی حتما در اینده حالت خوب میشه...
فداي سرت
ميفهمم خيلي سخته
اما خداروشكر زير ي سقف نرفتي باهاش
انشالله یکی ک قسمتت هس وبهتره نصیبت بشه
همون بهتر بره بمیره
فقط سعي كن جلو چشمت نذاري وسايلتو
انقدرم گريه كن تا اروم شي از هيچكسم خجالت نكش فقط خودتو تخليه رواني كن
و از همه مهمتر توكلت و اعتماد صددرصدي ت به خدا باشه
چجوری اشنا شده بودین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز