2777
2789
عنوان

کمکم کنیدتوروخدا دلم خیلی گرفته

301 بازدید | 17 پست

بعد زایمانم زندگیم عوض شده خیلی .شوهرم خیلی بی تفاوته به منو زندگیمون ماحتی رابطه ام نداریم نمیدونم چراانقد وابسته خانوادش شده ینی اول اول مامان باباش حتی اگ من کارم داشته باشم اوناتواولویتن همه کاراشونم شوهرمن میکنه برای کوچیکترین کارشون صداش میکنن بره هرچقدم بهش میگم میگه خانوادمومن ول نمیکنم جونمم میدم پاش بیفته حالااینا به کنار خیلی ازهم سردشدیم نمیدونم چرااصلا سمتم نمیاد من هردلبری ک بگین کردم ولی فایده نداره حس میکنم دعامون کردن اخه ماقبل زایمان عاشقانه زندگی میکردیم واقعا الان این وضعیتونمیتونم تحمل کنم عین دوتاغریبه ایم الان یادم نمیاد اصلا کی بوسم کرده من خیلی دلم نازکه زود گریم میگیره به این چیزااهمیت میدم شمابگین چیکارکنم درست شیم

شايد به خاطر خونوادش خيلي غر زدي هيچي مثل غر زدن و گير دادن مردو سرد نميكنه سعي كن يه مدت بي تفاوت باش يا خودت پيش قدم شو بگو به مامان بابات كمك كن و... بزار ديدش نسبت بهت عوض بشه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چن وقته زایمان کردی گلم؟ شاید خیلی به کوچولوت اهمیت دادی اونم حساس شده 

دوماه نه بابا من خیلی دوسش دارم اونم میدونه اینو ولی خیلی ازم سرد شده باهاش حرفم زدم چرااینجوری شدی میگه نه توفکرمیکنی

به نظرم دیگه گیر نده به اینکه چرا همش میده خونه پدرش و مادرش اینا بزار بفهمه توام اونا رو خیلی دوست داری الان باهات لج کرده بیشتر ظرف خانواده رفته بعدش سعی کن یه چیزایی از قبل زایمان براش رو کنی مثلا کادوی که برات گرفته یا مثلا خاطرات خوشی که داشتین باهاش درد دل کن هر چند اون بی تفاوت هستش تو گرم باش کم کم خوب میشه به امید خدا در کل ولی خیلیا بعد زایمان حساس تر میشن

به نظرم دیگه گیر نده به اینکه چرا همش میده خونه پدرش و مادرش اینا بزار بفهمه توام اونا رو خیلی دوست ...

باشه ولی من اصلا حساس نیستم اگرم باشم به قول شمابه روم نمیارم ولی خوب رابطه جنسیمون چی دلش میخاد میفهمم میببنم  ولی ازم نمیخاد

خانوادشم زیاد باماها خوب نیستن حتی باخودش  اینارومیبینه ولی بازم میگه الان بهم بگن بمیرمیمیرم میگم پس منو بچه چی میگه نه مامان بابامن هاخودش میبینه بامن چه رفتارایی دارن ولی بازمیگه به من ربطی نداره پشتم وای نمیسه میگه من نمیتونم بخاطرتو جلشون دربیام

مشکلم اینه میگه نه من چیزیم نیس بهم نمیگه چیزی بابا

مردا مثل بچه میمونن ،بهش محبت کن ،انقد محبت کن که برگرده به زندگی قبل

آرزوم اینه نی نی بیارم شوهرم روسینش بخوابوندش  
اره فکرخوبیه ولی خوب بلد نیستم زیاد تو رابطه زناشوییم خجالت میکشم

خب عزیزم همینه که زندگیت سرد شده دیگه منم نامزد بودیم خجالت میکشیدم، شوهرم واقعا شاکی بود ،چندبار تمرین کردم یخم اب شد، ادم مگه از شوهرش خجالت میکشه ،مثلا تو رابطه اصلا پیش قدم میشی؟؟؟؟؟

آرزوم اینه نی نی بیارم شوهرم روسینش بخوابوندش  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز