مجازی اشنا شدیم و کم کم واقعی شد,خلاصه منم کم و بیش میخوندم مشکلات زیادیم داشتم,ما اتاق نداریم ک جدا بشه درس خوند پنج بشه هستیم ک همه تو هال,فرض کنید تو هال باید درس میخوندم با صدای تی وی,شبام فیلم میدیدن بعد من باید میخابیدم,اینارو ولش ۱۹ساله باهلش سرو کله میزنم
عیدم بردنم روستااونجا کمک دسشون باشیم,خب من اینم اضافه کنم تجربه هیچ ارتباطی با جنس مخالفو نداشتم قبلش و احتمالا ب همین خاطر زود دل دادم نتیجه کنکور اومدو من بد داده بودم خیلیی بد,همه دوستام قبول شده بودن
اول دبیرستان ک بودم پاهام خیلی درد میکرد بطوریکه شبا گریع میکردم اخرش دفترچه یکی گرفتیم رفتیم دکتربعد چنتا ازمایش گف باید ازگلوت اسکن بگیری فک کنم,احتمالا پرکاری پارتیرویید داری و باید عمل شی
منم ازعمل ترسیدم سنم کم بود و هزینشم نداشتیم,سال کنکور ب سفارش همون اقا پسر ک گف پیگیرشم رفتم دکتر ولی گف پوکی استخوان داری و قرص نپش فقد,خلاصه مشکل من که یکی دوتا نیس ازاسمون میباره
همون اقا پسر میدونست ک خیلی معلمیو دوس داشتم و خودشم مقصر میدونست که نذاشته درس بخونم الانم میگه سال دیه بخون ولی من میدونم که سال دیه اگه بخام قبول شم باید قطه رابطع کنم واون میگه اصلا نمیتونه ومیگه یه ماه دیع میخاد بیاد خواستگاری:/
درضمن هم شهری نیستیم و ازیه شهردیه هستیم نمیدونم خونوادم موافقن یانه
اها خودش داره بهورزی میخونه و مهرامسال دیه تموم میشه و میره سرکار و میگه منم میتونم بهورز شم اگه نمیخام کنکوربدم باز,ولی من تحقیق کردم دیدم حداقل دوسال ازازدواحمون گذشته باشع
بنظرشما چیکارکنم
ازدواج کنم و بهورز شم بعد دوسال!؟
درس بخونم و باهاش وداع 😢(فک نکنم بتونم)کنم!؟
احتمال درس و ازدواج باهمم خیلی کمه فک کنم
خلاصه راهنماییی کنید
ببخشید سرتونو بدرد اوردم
پی نوشت:مسهره نکنید وجدانا حشل متلک یا کنایه ندارم😕😒