وقتی فهمیدبارداریدچی بود؟☺😌
کلا خیلی احساست بروز نمیده ولی چشاش برق میزنه قربونش برم
وای😥چقدر سخته
چون چند سال منتظر بودم از خوشحالی اشک میریخت و خدا رو شکر میکرد
نیستم
فکر نمیکنم موفق ب دیدن عکس العمل پدرم دراین مورد بشم
یه لحظه یاد اونایی افتادم ک بابا ندارن
منو برد مشهد فکر میکردم مامانم بهش نگفته ولی میدونست برای کاری رفتیم مشهد و گفت بریم حرم بعدا فهمیدم از خوشحالی بوده😢
اگر بابامو نداشتم زنده نبودم تنها عشق زندگیم
گفت اب و هوای اونجا بهت ساخته تپل مپل شدی😆
بهم چشم روشنی پول داد
خیلی خوشحال شد
هیچی 😢خیلی ناراحت شدم من از دست بابام
البته این که تا حالا حامله نشدم ام بی دلیل نیس
البته اینکه تا حالا ازدواجم نکردم میتونه دلیل خوبی باشه 😑
خوشحال شد بهشم گفتم به کسی نگو فعلا .درجا جلو خودم به همه خبر داد کلی حرص خوردم از دستش . رو مخ😒😒😒
خوشحال شد، ولی بعدش که هزارتا بلا سرم اومد، گفت همین یکی بسه، بخاطر من همه موهاش سفید شد
کار خاصی نکرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
