ای خدای تنهاییِ من، چه بسا هر گره ای که در کار من میاندازی، همچون گرههای قالی باشد که با آنها برای سرنوشتم، نقشی زیبا بیافرینی. هرچه مرمر ساییدهتر شود، مجسمه زیباتر میشود.
ای ساقی دشت کربلا امدم پابوست میگن بابالحواج هستی آقا نظری کن تورو به حق مادرت ام البنین تورو به حق ناامیدیت که نتونستی آب ببری خمیه میدونی نا امیدی چه دردی داره نا امیدم نکن نزار بگن رفت پیش عباس و حسین اونجام ردش کردن مولای من نظری کن آقا دامن من و همه منتظرا رو سبز کن آمین