من وقتی شوهرم اومد خاستگاریم گفت ما رسم نداریم مهریه یک سکه میکنیم اگه خانوادت بگن مهریه بابام بلند میشه میره حالا بگذریم قرار شد مهریه من بشه ۱۱۴ تا اما بعد عقد بریم ببخشیم منم گفتم خانوادم قبول نمیکنن چون دوسش داشتم گفتم باشه بعدا میبخشم که بعد خود شوهرم گفت نمیخواد ببخشی بعد الان خونه مادر شوهرم جاریم بود که قبل من ازدواج کرده(شوهرم اون موقع میگفت هیچی مهریه اش نیست) بحث سکه شد گفت شوهرمگفته مهریه اتو بزار اجرا پولدار شیم به شوخی منم گفتم توچندتاس گفت من ۲۰۰ یا ۲۵۰ تا😐 بعد هیچی جهاز نیاورده من جهاز کامل حتی تلویزیون من خریدم بیشتر از نصف پول خونمون مامان من داده خونه هم به اسم شوهرمه خیلی ناراحت شدم الان اینو فهمیدم
کسی با سیاسته بهم بگه چجوریبه شوهرم بگم که حداقل خونه به اسمم بزنه واقعا احساس بی ارزشی کردم بغضم نمیترکه اصلا فکر نمیکردمبهم دروغ گفته باشه