شوهرم ده روز یکدفعه میاد خونه اونم خسته کاره میگیره میخوابه به نیاز یک زن مهر و عاطفه است توجه نمیکنه بخدا فکر میکنم بی پناه ترین زن دنیام اینم بگم هر موقع نیاز جنسی داشته باشه عزیزم امشب بعد از چند وقت آمد خانه گرفت خوابید دوست داشتم پنج دقیقه بغلش بخوابم احساس آرامش کنم بعد بخوابه خوابید اینقدر دارم گریه میکنم که نگو احساس پوچی ضعف دارم خیلی حس بدیه
من و شوهرم خیلی بچه دوست داریم اما بخاطر شرایط کار شوهرم میترسم بیارم😥 خدایا میشه یهویی حامله شم اونم دوقلو تمام سختیاشو به جون میخرم اخه عاشق دوقلوام میشه واسه براورده شدن حاجتم یه صلوات مهمونم کنی... ممنونتم عزیز دلم ❤❤❤
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خب معمولا همچین کارهایی چند روزم استراحت داره دیگه
اینکه سکوت کنی خودخوری کنی جسم و روحت اسیر چهاردیواری اتاق کنی فقط برای اینکه دهن مردم ببندی تا قضاوت ها و کنایه ها رو در مورد سرنوشتی که حکمت خداست نشنوی یه روش خودکشی تلخه «به ارزش تباه شدن تمام عمر»
عزیزم شاید کارش سنگینه خیلی ...گریه نکن بزتر صبح که خسته نبود در کمال ارامش بدون جبهه گیری بگو دلم تنگ شده و توضیح بده براش
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.