اخی عزیزم درکت میکنم منم وحشتناکترین روزای عمرم دعواهای دوران عقدمون بود بعداز 7سال هنوز خانوادهامون باهم قهرن بااینکه مثلا فامیل درجه 1هم هستیم.
برات دعا میکنم زودتری حل بشه.
من اخرش یه روز صبح زود همه وسایلامو جمع کردم با شوهرم رفتیم خونه خواهرشوهرم که خییییلی خوبن.اونام مجبور شدن توافق کنن ما عروسی بگیریم.
ولی عروسیم خیلی بد بود هنوز حاضز نیستم بهش فکر کنم یا فیلمشو ببینم.همه انگار مهمون غریبه نشسته بودن.
خانوادم خیلی برام زحمت کشیدن و دوسم دارن ولی نتونستن ناراحتیشونو تو خودشون بریزن.خیلی شب عروسیم ناراحت بودن