سلام دوستان خواهر من 7ماهه با یه آقایی درآشناییه ازدواجه اینم بگم خواهرم واون آقا یه ازدواج ناموفق داشتن ولی خواهرم بچه نداره اون آقا یه پسر7 ساله داره .بعد از اینکه خواهرمو دیده به خانوادش اطلاع داده وتا الانم 3 بار برای آشنایی اومدن خونمون .اونا از نظر موقعیت خیلی از ما بالاترن ولی اینو اولش گفتیمو گفتن برای ما ملاک نیست .خواهرم وپسره باهم تلفنی در ارتباطن وچندبارم بیرون قرار گذاشتن صحبت کردن ولی خانواده ها نمیدونن الان عاشق هم شدن وای زن عموی پسره که سرزبونداره واوردنش برای صحبت به مادرم گفته شاید دختره الان قبول میکنه بچه رو نگه داره وبعدا بزنه زیرش وهمینم به خانواده پسره گفته وباعث شده پدرومادرپسره بخاطر علاقشون به نوشون به پسره بگن نگیرش.چون زن عموخودشچنرنفرو پیشنهاد داده ولی پسره گفته اینو میخوام.الانم عاشق همن وخواهرم خیلی عذاب میکشه چون وابسته شده به نظرتون پسره چیکار کنه خانوادش راضی بشن؟
خب خواهرت واقعا میتونه پسر بچه ۷ ساله رو بزرگ کنه؟ کار سختیه
عزیزم
به خواهرت بگو اگر واقعا برای اون طفل معصوممیتونه مادری کنه میتونه واقعا خوب تربیت و بزرگش کنه قبول کنه
خواهش میکنم بهش بگو
اگر نه از سر اینکه فقط شوهر کنه و خودشو راحت کنه ازدواج نکنه
مسئولیت اون بچه از زندیگشم مهمتره
پسری که برای ازدواج دومش هنوز هم خانواده اش دخالت می کنه بهتر وارد رابط نشه که برای بار دوم یه نفر دیگه هم بدبخت کنه اول مستقل بشه بعد
اگه خواهرت قبول داره بچرو نگه داره که همه چی حله دیگه
اولا اون آقا با هر کی ازدواج کنه شاید زنش بعد یه مدت نتونه دریت از بچه نگهداری کنه چون وقتی توی موقعیت قرار بگیره اون زن تازه میفهمه چقدر سخته بزرگ کردن بچه یه نفر دیگه و یک فرد با گذشت و صبور رو میطلبه این ازدواج. دوما اگر نگران نوشون هستن چرا خود پدر بزرگ مادر بزرگ نگه نمیدارن بچه رو
درست
استاتر به خواهرتون هم بگین احساسی تصمیم نگیره اینکه ثواب داره یا موقعیت خوبی داره داماد یا ازدواج کنم و برم همش از چاله به چاه افتادنه.من از نزدیک دیدم سختی بزرگ کردن فرزند توی ازدواج مجدد رو که کلی مشکلات ایجاد کرده بین عشق زن و شوهر
خواهر من خیلی دختر مهربون وکم توقع ومظلومیه میتونه نگهش داره ولی خوب چون سرزبون نداره فکر میکنن نمیتونه یا شایدم اون زن عموش میخواد خودش از بین آشناهاش براش زن بگیره وپسره چون خواهرموخواسته میخواد رایشونو بزنه آخه پسره قبل خواهرم از زنها بدش می اومده ونمیرفته خواستگاری .
اگه خواهرت مشکلی نداره با این موضوع و به آقا هم گفته که مشکلی ندارم الان دیمه وظیفه اون آقاست که خانواده اش رو راضی کنه
درسته که اون ها هم نگران نوشون هستن ولی مسلما پدر بچه بیشتر باید نگران باشه و اگه اون تایید کرده خانم رو چرا پدر مادرش قبول نمیکنن عجیبه
مسلم بدونید این مرد هنوز هم به خانواده اش وابسته است متاسفانه و این اونه که باید همه چیز رو حل کنه
