خسته شدم از این همه شک.همسر خیلی خوبی دارم و مهربون .بسیاااااااار زیاد بهم توجه میکنه.خیلی دوستم داره.منم انصافا براش کم نمیذارم.اما یه بار دیدم اینستا داره و عکساش هست و دخترا لایک کردن و اینا اما توی گوشیش نبود اینستا میگه دادم به دوستم چون تعداد فالورام زیاد بود.و موضوع دیروز هم که برادر شوهر کوچیکم گفت داداش گوشی دیگه داره زیر صندلی قایم کرد که چون نشد نگاه کنم و قیافم حسابی بهم ریخت همسرم فهمید ناراحتم و گفتم و قسم خورد که تراکتای فروشگاه بود گفتم قایم کنم کسی رد نشه فکر کنم برمیدارم مال خودم گزارش کنه.خلاصه من همش تو فکرم چیکار کنم .وقتی حرف خیانت یکی از همکاراش در گذشته پیش اومده بود که اخراجش کردن میگفت اخه ادم چرا باید این کارو کنه وقتی زن خوب داره و هودش میگه من کمبودی ندارم بخوام کاری کنم اما من فکرم همش مشغوله .چون همسرم امروزی و خوش تیپ و خوشگله .همکارای خانم بیخودی هم داره